جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • اخبار
  • مقالات
    • قند و نقد
    • چهارشنبه‌های آموزشی
    • گزارش نشست
    • سه‌شنبه‌های خواندنی
    • داستانک
    • معرفی کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوتاه
    • نقد داستان کوچک
    • نقد کتاب
  • تماس با ما
  • صفحه ورود
  • محصولات
    • ویدیوهای آموزشی
    • کتاب اعضای کانون
    • دوره های آموزشی

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • اخبار
  • مقالات
    • قند و نقد
    • چهارشنبه‌های آموزشی
    • گزارش نشست
    • سه‌شنبه‌های خواندنی
    • داستانک
    • معرفی کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوتاه
    • نقد داستان کوچک
    • نقد کتاب
  • تماس با ما
  • صفحه ورود
  • محصولات
    • ویدیوهای آموزشی
    • کتاب اعضای کانون
    • دوره های آموزشی
شروع کنید
  • خانه
  • اخبار
  • مقالات
    • قند و نقد
    • چهارشنبه‌های آموزشی
    • گزارش نشست
    • سه‌شنبه‌های خواندنی
    • داستانک
    • معرفی کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوتاه
    • نقد داستان کوچک
    • نقد کتاب
  • تماس با ما
  • صفحه ورود
  • محصولات
    • ویدیوهای آموزشی
    • کتاب اعضای کانون
    • دوره های آموزشی
شروع کنید

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارداستانکهندوانه غولی

هندوانه غولی

13 دی 1399
ارسال شده توسط devadmin
داستانک

نویسنده: عطیه صالحیان

مامان نگاهی به ساعت ماشین انداخت و گفت:

_ای بابا رفته یه هندونه بگیره ها …دیر شد .

مامان راست میگفت دیر کرده بود نزدیک نیم ساعت در ماشین نشسته بودیم اما بابا هنوز نیامده بود. شاید به قول خودش میخواهد بهترین هندوانه را بگیرد، هندوانه ای که از قرمزی مثل لبو ، از شیرینی مثل باقلوا واز مزه مزه کردنش مثل پشمک در دهان آب بشود، اینها تعریفاتی بودکه بابا قبل از رفتن به خانه خاله نسرین تلفنی به عمو جلال گفت .

در همین فکر ها بودم که یکدفعه تکان محکمی خوردم انگار یک کیسه آهنی در صندوق عقب گذاشته شد .بابا پشت فرمان که نشست خندید و گفت :

_خانم نمیدونی چه هندوانه ای! فقط فامیلات بخورن دعا به جون من کنن.

مامان لبخند زد ،شاید در دلش دعا دعا میکرد این دفعه مثل انارای کرم زده پارسال نشود .

 به خانه خاله نسرین که رسیدیم ،مامان تا هندوانه را دید عصبانی شد

_مرد این دیگه چیه ؟!مگه یه هئیت رو میخوای هندونه بدی ؟

بابا خندید و با تمام قدرتش هندوانه را برداشت رنگ بابا بنفش شد رگ گردنش قلمبه بیرون زد.

_ خانم شب یلدا به هندونشه .

خاله نسرین و عموجلال با دیدن هندوانه به آن بزرگی تعجب کردند و گفتند: این غوله یا هندونه ؟

بابا هم خندید و گفت:

_ غول چیه توفقط بگو قند .باقلوا.پشمک.

وبعد یک چاقوی بزرگ از خاله نسرین گرفت تا هندوانه را پاره کند. اما همین که چاقو در هندوانه رفت مثل چسب یک دو سه چسبید بابا آنقدر دو دستی چاقو را فشار داد تا هندوانه نصف شد .همه خندیدند اما من خنده ام نگرفت بابا هم همین طور،  نگاهش به هندوانه غولی بود که مثل برف سفید بود آقاجون که کنار من ایستاده بود گفت:

_بابا جان حکایت این هندوانه ، حکایت ما آدماست. هیچ وقت گول ظاهر رو نباید خورد .

قبلی مجموعه داستانک های عاشورایی «دَه» منتشرشد
بعدی شب یلدا

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • آموزشی
  • اخبار
  • اطلاعیه
  • بدون دسته بندی
  • چهارشنبه‌های آموزشی
  • داستان
  • داستانک
  • سه‌شنبه‌های خواندنی
  • قند و نقد
  • گزارش نشست
  • گفت‌وگو
  • معرفی کتاب
  • یادداشت
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش رایگان نویسندگی آموزش نویسندگی احسان رضایی اصول نویسندگی امام حسین انتشارات شهید کاظمی بانوی فرهنگ حسین شهرستانی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان سارا عرفانی سمیه عالمی سوگواره عاشورایی ده شاهنامه عاشورا فائضه غفار حدادی فردوسی قصه محرم معرفی کتاب معصومه امیرزاده مولود توکلی مینیمال مینیمال آرت نقد نقد داستان نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتابگردی کتاب گردی کهن‌الگو
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

دسترسی سریع
  • خانه
  • دوره ها
  • اخبار
  • تماس با ما
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوتاه
    • نقد داستان کوچک
    • نقد کتاب
  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=1606
دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

عمومی

  • 5 دوره

کتاب اعضای کانون

  • 6 دوره
دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید
Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.