معرفی کتاب «راض بابا»
معرفی کتاب راض بابا
.
وقتی کلیشههای شهادت میشکند!
.
گوشه ذهن همه ما تصویری از شهید و شهادت جا خوش کرده است. تصویری که چهرهای مردانه دارد.
مردان پیر و جوان با محاسن و چشمهایی معصوم و مطمئن که سالهاست داستان سیر و سلوک و سیره رفتاریشان را در ۸ سال جنگ تحمیلی یا دفاع از حرم و …، از زبان دوستان و اعضای خانوادهشان در مستندها و کتابها دیده و خوانده ایم.
نهایت دلخوشی مخاطبان مونث این محصولات رسانهای، همذاتپنداری با راویان زن مانند مادر، خواهر و همسر شهید است.
اما شهادت که جنسیت نمیشناسد. تنها شرط شهید شدن، شهید بودن است.
حالا کتابی پیش روی ما است که از یک دختر شیرازی دهه هفتادی میگوید. راضیهای که در ۱۶ بهار زندگی خود، مصداق کامل یک شهید زنده بوده است.
کتاب راض بابا، ماجرای ۱۸ روز عجیب است. از انفجار تروریستی کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز در سال ۱۳۸۷ و زخمی شدن راضیه، از اعضای فعال آن شروع میشود و تا روز شهادت او پیش میرود.
راضیه دومین دختر خانواده کشاورز است که در ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ در مرودشت به دنیا آمد و در تمام سالهای زندگی و تحصیل، در درس و اخلاق و ورزش و قرآن، نمونه بود.
در تمام رفت و برگشتهای کتاب در این ۱۸ روز بین بیمارستان و خاطرات خانواده و دوستان و آشنایان راضیه، مخاطب بیش از پیش با شخصیت او آشنا میشود و همراه با عزیرانش، خداخدا میکند که اینبار، راضیه زنده بماند و از میان تمام دستگاهها و لولههای متصل، چشم باز کند و لبخند بزند.
دنیا این روزها، محتاج معصومیت امثال راضیه است. و دختران کشورما، نیازمند آشنا شدن با چنین الگوهای شهیدی در زندگی خود هستند.
این کتاب به قلم خانم طاهره کوهکن در ۱۲۰ صفحه به رشته تحریر درآمده و توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و منتشر شده است.
بخشی از کتاب:
سال اوّل دبیرستان امتحان شیمی داشتیم. راضیه کنار حیاط مدرسه قدم میزد.
کار هر روزش بود. قبل از امتحان یک چیزی را می خوند.
رفتم جلو. پرسیدم: راضیه جون، چی داری می خونی؟!
گفت: دعای عهد و زیارت عاشورا.
تهیه و تنظیم: فاطمه شایان پویا
دیدگاهتان را بنویسید