معرفی کتاب «حوض خون»
حوض خون روایتی ویژه از برش زندگی زنان اندیمشکی در روزهای سخت جنگ است.
زنانی که با اوج لطافت روح، خشنترین و سختترین جلوهی جنگ را دیدند و لمس کردند.
فکرش را بکن عزیزت، پارهی تنت در جبهه باشد و از او بیخبر باشی، سقف و دیوار خانهات بارها زیر بمبارانها ترک برداشته باشد، دلت آرام نگیرد، بخواهی کاری کنی، قدمی برداری، با بچههای قد و نیم قد ندانی چطور روز را شب کنی. راهی بیمارستان شوی و بین جمعی از زنان مثل خودت که یا مادر و همسر شهیدند یا پارهی تنشان در جبهه است بنشینی پای تشتهایی پر از خون.
دست ببری و بخواهی لکههای خون گرم را از رویشان پاک کنی، لکههایی که نمیدانی در رگهای جوشان کدام غیور میجوشیده، نکند همسرِ در میدانت باشد؟ بغض گلویت را میفشارد که دستت جسمی نرم را لمس میکند. روح از جانت پر میکشد وقتی میفهمی تکهی گوشت و پوست کسی لای پتو و ملحفهها بوده…
روح بلند میخواهد روزی چند بار به خودت بپیچی از درد و باز صبح به صبح آفتاب نزده سر خیابان منتظر سرویس رختشویخانهی بیمارستان شهید کلانتری بایستی.
شصت و چهار زن، هر کس قصه ی خودش را دارد و غصهی خودش را ولی همه شانه به شانه، شانه دادهاند زیر بار مسئولیتی زمین مانده در جنگ. مسئولیتی که پذیرشش مرد میخواهد.
حالا پس از سالیان دراز با همکاری دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، این اثر ارزشمند و این روایت مهم از آن روزهای تاریخی به قلم فاطمه سادات میر عالی به رشتهی تحریر درآمده.
از نکات مثبت این کتاب عنوان کردن مسیر و فرآیند جمع آوری روایتها بوده است. تجربهنوردی سادهای که در دلش درسهایی است برای نویسندگان نوقلم در این عرصه.
ثبت ساده و روان، بدون سانسور وجوه مختلف شخصیتی راویان اتفاق مثبتی است که این اثر را در نوع خودش شاخص و روایت را با امانت به مخاطب رسانده است.
پی نوشت:
سلام و درود به زنان سرزمینم که هنوز از پس سی و اندی سال با ترس از خواب میپرند و خواب حوض خون میبینند.
(به قلم آسیه نیکصفات)
دیدگاهتان را بنویسید