معرفی کتاب «تهنیت عشق سلام»
خانهای هزارودویست متری دوبلکس، دو نبش، دارای چهار درب و یک استخر بزرگ در جمشیدیه. اشتباه نکنید! این یک آگهی تبلیغاتی نیست. اینجا محل زندگی شهید عبدالحمید فتاحیان است.
شهیدی که از بنز کمتر سوار نشده و در بهترین مدارس درس خوانده است. دانشجوی مکانیک دانشگاه تهران و فرزند چهارم افسر و اسدالله.
«تهنیت عشق سلام» اثر فاطمه دانشور جلیل عنوان کتاب است؛ اما فقط یک عنوان نیست بلکه یک مصرع هم هست.
تهنیت، عشق، سلام
به تو فرزند شهید، از زمین تا خورشید
به تو میاندیشم، به تو ای عبد خدا!
شعری که روان و سلیس جلو میرود و دلت نمیآید تا انتها آن را نخوانی.
افسر فتحعلیزاده، مادر شاعری است که ما را در این کتاب با خود همراه میکند. از روزی شروع میکند که چهارده سال دارد و خواستگارانی درب خانهشان را میکوبند.
تفاوت این کتاب با دیگر کتب دفاعمقدسی در بستر زندگی شهید عبدالحمید فتاحیان است. با وجود ثروت بسیار خود را «بنده خدای ستوده» میداند و هر روز به معنای اسم خود نزدیکتر میشود. او مبارزه با نفس را از ۹سالگی شروع میکند.
برشی از کتاب:
نه سال بیشتر نداشت و با دخترخالهاش که همسنش بود مشغول بازی بودند. وقتی خسته از دوچرخهسواری به خانه آمدند، مهتاب رو به حمید گفت: «آخجون! بریم نون روغنی بخوریم.»
صدایشان را میشنیدم. حمید گفت: «بیا نخوریم. بیا با نفسمون مبارزه کنیم.»
این کتاب در ۱۴۴ صفحه توسط نشر روایت فتح به زیور طبع آراسته شده است.
بهقلم: زهرا قمی کردی
دیدگاهتان را بنویسید