داستان کوچک «نذرِ مادر»
«نذرِ مادر»
شیرخواره را به دستانِ عمه سپرد
و زیر لب زمزمه کرد :
از ابتدا او را نذرِ یاری پسر فاطمه کرده ام…
خیلی ها می گفتند :
کروناست!
نکند از روضه خوان بگیرد؟
(اثر مریم محمدی)
نقد اثر:
عبارت “نذر مادر” اولین ورود و مواجهه مخاطب با این داستان کوچک است و طبیعتا این پیش زمینه ذهنی را ایجاد میکند که داستانک حول نذر یک مادر برای فرزندش شکل میگیرد.
شاید بتوان گفت نام در داستان کوچک، میتواند خود به عنوان یکی از قطعات و عناصر مهم کامل کننده پیرنگ به کار گرفته شود و از ظرفیت آن برای تکمیل پازل ماجراهای داستان استفاده کرد. اما ارائه کردن گره اصلی و حتی به نوعی اشارهای به پیرنگ، برملا شدن زود هنگام معمای داستان را به دنبال خواهد داشت؛ اتفاقی که کمابیش در اینجا پیش آمده است.
سه جمله ابتدای این داستانک، با استفاده از کلمات ” شیرخواره”، ” عمه” و “پسر فاطمه” به نوعی در ذهن، صحرای کربلا را تداعی میکند؛ اما با جمله بعد، صحنه و به عبارتی زمان تغییر میکند و این به هم خوردن تصور پیشین، نقطه قوت داستان به شمار میرود.
جمله ” نذر یاری پسر فاطمه کردهام” با هوشمندی انتخاب شده؛ چه آنکه این جمله معمولا در مراسم ویژه سوگواری حضرت علی اصغر و از سوی مادران همخوانی میشود.
داستانک به هنگامه سوگواری حسینی آن هم در شرایط کرونایی اشاره دارد و مادری که با وجود اوضاع خطرناک چنین مقطع زمانی، باز به نذر خود پایبند است. در مراسم شرکت میکند و کودکش را به روضهخوان میسپارد تا احتمالا روضه حضرت علی اصغر را بخواند.
اما چند نکته اینجا قابل تامل است. اول آنکه وجود شخصیتی به عنوان “عمه” چندان در این داستانک کارکرد خاصی ندارد و تنها شاید در همان جمله اول داستان، نقشی یاریگر جهت تداعی فضای کربلا داشته و الا لزومی ندارد که مادر حتما با واسطه “عمه” کودک را به روضهخوان بسپارد.
نکته بعد آنکه اگر شرایط و به قول معروف، پروتکلهای بهداشتی در جمع سوگواری اجرا میشده، حضور مادر و شیرخواره در آنجا قابل تحسین و ماجور بوده؛ اما چندان خاص و ادای “نذر ویژه” به شمار نمیرود.
در غیر این صورت، حضور آنها را در آن اجتماع، بدون مراعات موازین بهداشتی، نمیتوان ممدوح دانست و با الصاق کلمه “نذر” -که احتمالا منظور شرکت در عزاداری در هر شرایطی باشد- نمیتوان آن را پسندیده دانست. البته اشاره به صحبت اطرافیان در مورد “احتمال گرفتن از روضه خوان” وجود احتمال مبتلا بودن وی را نیز تایید میکند و اگر این فرض صحیح باشد، عمل به نذر با این شکل و سیاق نکوهیدهتر نیز خواهد شد.
جمله “کروناست؟” هم میتوانست با کمی تغییر از این حالت گفتاری عامیانه خارج شده و به عنوان مثال گفته شود:
“کرونا داره بیداد میکنه!”
به طور کلی میتوان گفت داستانک “نذر مادر” در ایجاد یک موقعیت داستانی موفق بوده؛ اما انتظار از داستان کوچک، فراتر از ایجاد موقعیت است و یک پایانبندی مناسب میتواند آن موقعیت ایجاد شده را تبدیل به یک پیرنگ مناسب کند؛ به عنوان مثال، اشاره به مبتلا شدن یا نشدن کودک به بیماری میتوانست داستان را از این رهاشدگی به یک گشایش مناسب برساند.
پرهیز از زیادهگویی، اکتفا به جملات کوتاه با نثری ساده و روان و نیز پرداختن به موضوع کرونا که مسئله جهان معاصر است، از نقاط مثبت دیگر این داستانک به شمار میرود که قطعا با تلاش بیشتر نویسنده به نوشتن داستانهای بهتر خواهد انجامید.
(به قلم مولود توکلی)
دیدگاهتان را بنویسید