جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • اخبار
  • مقالات
    • قند و نقد
    • چهارشنبه‌های آموزشی
    • گزارش نشست
    • سه‌شنبه‌های خواندنی
    • داستانک
    • معرفی کتاب
  • تماس با ما
  • صفحه ورود
  • محصولات
    • ویدیوهای آموزشی
    • کتاب اعضای کانون
    • دوره های آموزشی

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • اخبار
  • مقالات
    • قند و نقد
    • چهارشنبه‌های آموزشی
    • گزارش نشست
    • سه‌شنبه‌های خواندنی
    • داستانک
    • معرفی کتاب
  • تماس با ما
  • صفحه ورود
  • محصولات
    • ویدیوهای آموزشی
    • کتاب اعضای کانون
    • دوره های آموزشی
شروع کنید
  • خانه
  • اخبار
  • مقالات
    • قند و نقد
    • چهارشنبه‌های آموزشی
    • گزارش نشست
    • سه‌شنبه‌های خواندنی
    • داستانک
    • معرفی کتاب
  • تماس با ما
  • صفحه ورود
  • محصولات
    • ویدیوهای آموزشی
    • کتاب اعضای کانون
    • دوره های آموزشی
شروع کنید

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارقند و نقدبررسی داستان کوچک «منتظر»

بررسی داستان کوچک «منتظر»

6 آذر 1400
ارسال شده توسط devadmin
قند و نقد

«منتظر»

کلید را داد بقالی سر کوچه.
-می روم امامزاده، علی پشت در نماند.
۳۳ سال بود همین کار را می‌کرد.

(اثر: مریم صفدری)

نقد اثر:

شروع این داستان کوچک با کنش اصلی همراه است، کنشی که داستان کوچک بر هسته‌ی آن شکل می‌گیرد. این کنش در ذهن مخاطب ایجاد یک چرایی می‌کند و سبب ترغیب او برای خواندن ادامه‌ی داستان می‌شود که او کیست و چرا کلید را امانت داده.
اما موضوعی که عبارت اول را دارای ابهام بیشتر و البته زائدی کرده، اشاره به شخصیت فرعی داستان یعنی “بقال سرکوچه” است. این ابهام در پیشبرد داستان نقشی ندارد و در واقع گره‌ای اضافه است. بهتر بود از یک شخصیت کلی‌تر مثل “همسایه” نام برده می‌شد و به شغل و محل کاسبی‌اش که غیر ضروری است اشاره‌ای نمی‌شد. به نظر می رسد این شخصیت که معتمد محل شمرده شده، در ذهن نویسنده است و می شود گفت ایشان رد پای ذهنش را در این عبارت جا گذاشته. در حکایات سعدی که استاد ایجاز در سخن است، معمولا شخصیت‌ها کلی هستند و پرداختی روی آنها انجام نشده تا این چراهای زائد مانع انتقال پیام اصلی نشود.
در عبارت اول زاویه‌ی دید دانای کل را داریم و در عبارت دوم، دیالوگ شخصیت اول داستان را که به صورت گفتمان آمده و این ایجاد یک گسست در بیان کرده. بهتر بود راوی دانای کل در این عبارت با گفتن ” و گفت:” اتصال این دو عبارت را حفظ می کرد تا روایت بست محکم‌تری پیدا کند.
اما نقطه‌ی قوت عبارت دوم “‌امامزاده ” است که نمادی است برای دخیل بستن و دعا کردن. نویسنده به خوبی شخصیت اصلی داستانش را که می‌توانست منفعل باشد و فقط انتظار بکشد، به شخصی پویا تبدیل کرده که برای این انتظارش به امامزاده می‌رود.
در عبارت دوم با اینکه شخصیت اصلی داستان که مادر است معرفی نشده، اما نویسنده به صورت غیر مستقیم ذهن مخاطب را متوجه او می‌کند.
و اما عبارت پایانی را هم دانای کل برایمان روایت می کند. نویسنده به درستی این راوی را انتخاب کرده چرا که فقط او می تواند بر سال‌هایی که با این تکرار گذشته واقف باشد و گفته‌اش برای مخاطب باور پذیر شود؛ اما اشاره به عدد سی و سه هم از زوائد داستان است که نه تنها در پیشبرد داستان نقشی ندارد ایجاد ابهام هم می کند.
مخاطب در چه زمانی این داستان کوچک را می‌خواند که با بازگشت به سی و سه سال قبل به علت برنگشتن پسر برسد؟ بهتر است در نوشتن داستان کوچک این نکته را مورد توجه قرار داد ک
كه داستان برای همه‌ی زمان‌ها مناسب باشد.
و اما علت برنگشتن پسر مشخص نیست. سفر، شهادت و اتفاقات و دلایل بیشتری می‌تواند علت نبودن او باشد. کدهایی که در داستان داده شده هیچ کدام مرتبط با علت این غیبت نیست و گره‌گشایی از این ابهام نمی‌کند. البته برای اکثریت ما مخاطبان به علت تکرار این سوژه، منظور ایشان مشخص می‌شود که موضوع جنگ و پسرشان هم شهید گمنام است . اما مخاطب را باید فراتر در نظر گرفت و طوری نوشت که در نهایت برای همه قابل درک باشد.
و در پایان، عنوان “منتظَر” که با فتحه‌ی روی آن اشاره به خود شهید گمنام دارد بسیار زیباست و بار احساسی داستان را بیشتر کرده. اگر نویسنده از “منتظِر” با کسره استفاده می‌کرد منظورش همان شخصیت اصلی داستان یعنی مادر می بود، اما استفاده از “منتظَر” اشاره به خود شهید دارد که شاید بشود گفت او منتظَری است منتظِر؛ تا پیدایش کنند و به خانه و آغوش مادر برگردد.

برچسب ها: بانوی فرهنگحوزه هنریداستانداستان کوچکداستانکنقدنقد داستان کوچکنویسندگینویسنده شو
قبلی گزارش جلسهٔ اول کارگاه کهن‌الگوهای زن در شاهنامه
بعدی معرفی کتاب «بی‌خلوتی»

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • آموزشی
  • اخبار
  • اطلاعیه
  • بدون دسته بندی
  • چهارشنبه‌های آموزشی
  • داستان
  • داستانک
  • سه‌شنبه‌های خواندنی
  • قند و نقد
  • گزارش نشست
  • گفت‌وگو
  • معرفی کتاب
  • یادداشت
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش رایگان نویسندگی آموزش نویسندگی اصول نویسندگی امام حسین انتشارات شهید کاظمی بانوی فرهنگ حسین شهرستانی حوزه هنری داستان داستانک داستانک غربی داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی سارا عرفانی سمیه عالمی سوگواره ده سوگواره عاشورایی ده شاهنامه عاشورا فائضه غفار حدادی فردوسی قصه محرم معرفی کتاب معصومه امیرزاده مینیمال مینیمال آرت نقد نقد داستان نقد داستان کوچک نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتاب گردی کتابگردی کتاب‌باز کهن‌الگو
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

دسترسی سریع
  • خانه
  • دوره ها
  • اخبار
  • تماس با ما
  • فرم عضویت
  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=7878
لیست علاقه مندی ها 0 حذف همه
صفحه لیست علاقه مندی را باز کنید به خرید ادامه دهید
دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

عمومی

  • 5 دوره

کتاب اعضای کانون

  • 6 دوره
دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید
Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.