بررسی داستان کوچک «مسیر کربلا»
«مسیر کربلا»
مسیر قدمهایشان را میرفتیم؛ بدون زنجیر و اهانت. خبری از خار و خاشاک هم نبود… درد گوش و گوشِ پاره.
من چه دیدم و زینب چه دید؟!
(اثر حسین میرزایی، زرند)
نقد اثر:
گاهی در داستان دچار این خطا میشویم که میخواهیم از پیشزمینه ذهنی مخاطب استفاده کنیم. در حالی که باید تصور کنیم که خوانندگان الزاما در فضای یکسان با ما زندگانی نگذراندند. استفاده از این روش خطایی است که یک جایی در داستان، نویسنده را گیر میاندازد.
البته که این خطا بیشتر در کارهایی که به طور مستقل خوانده میشوند، خودش را نشان میدهد و اثر در مجموعه داستان موضوعی، خود به خود مخاطب را با موضوع آشنا میکند.
در این نقد ما فرض را بر مستقل بودن اثر در نظر گرفتهایم.
در این داستان عبارت «درد گوش و گوش پاره» چنین فضایی را دارد. نویسنده با دو عبارت که از پیشینه ذهنی مخاطب کمک گرفته، گریزی به فضای غمگین و شاعرانه زده که با وجود همراستایی مفهوم، باز هم خودش را از داستان جدا میکند. مثل این میماند که یک نقاشی به تنهایی هنرمندانه باشد اما با گذاشتنش در مکان اشتباهِ اتاق، زیبایی از آن گرفته شود.
این خطا در بخش دیگر نیز اتفاق افتاده است. وقتی نویسنده با فعل جمع گفته:
مسیر قدمهایش را «میرفتیم» و در انتهای داستان از ضمیر «من» استفاده کرده است. در واقع مخاطب باید در ذهنش فضای پیادهروی اربعین را داشته باشد که بفهمد نویسنده منظورش از «میرفتیم» چه کسانی است و چرا در انتها «من» شده است؟!
اثر اتفاقات خوبی دارد. مشخص است نویسنده کارش را بلد است. داستان میشناسد و قصه را میفهمد. اما گاهی تغییرات کوچک میتواند داستانی خوب را به داستانی منحصربهفرد تبدیل کند.
یکی از شگردهای نوشتن در مینیمال این است که جملات را جابجا کنیم و ببینم طرح سالم میماند یا نه؟ اگر سالم میماند آیا روایت را غنیتر میکند؟ و اگر جواب بله باشد، بهتر است جابجایی انجام شود. یک بار داستان را با حذف و جابجایی بخوانیم:
«خبری از خار و خاشاک نبود.
مسیر قدم هایش را می رفتم بدون زنجیر و اهانت.
من چه دیدم و زینب چه دید.»
البته که این مورد ایراد نیست و پیشنهاد است. اما گاهی بیرون زدن از چارچوب ذهنی، به ساخت استخوانبندی بهتر کمک و حتی تعلیقی هرچند کوچک، ایجاد میکند.
نویسنده در مجموع به لحاظ حسآمیزی موفق عمل کرده است. پایانبندی خیلی خوبی دارد و با وجود کوتاهی جملات، توانسته مخاطب را موجوار با خود همراه کند و در جای خوبی روایت را ببندد. در مجموع با اثر خوبی مواجه هستیم و همین ما را کمی حریص میکند تا بخواهیم خودکار نقد را سختگیرانهتر بفشاریم و منتظر یک شاهکار ادبی در آینده باشیم. امیدوارم باز هم از این نویسنده خوشاحساس و خوبقلم بخوانم.
(سیده حدیث میرفیضی)
دیدگاهتان را بنویسید