بررسی داستان کوچک «سیب رباب»
“سیب رباب”
– آن سیب سرخ از آن کیست؟
– کدام؟
– آنجا، آن بالا
– بیچاره مادرش!
(اثر مریم قرائی زاده)
نقد اثر:
این داستان میتوانست توانمندی داستانهای کوچک را بسیار زیباتر نشان دهد . واقعه روز عاشورا را از جلوی چشم خواننده با واژهها و کد سادهتری نشان دهد .
همانطور که میدانید داستان کوچک باید قائم به ذات خود باشد.
اما موضوع این داستان مخاطب خاص و محدود به خود را دارد و به موضوعی خارج از خود اشاره میکند . مخاطب این داستان، اهل شیعه و ایرانی مومن به اهل بیت است که در مجلس روضه، مفهوم نام رباب، همسر امام حسین (علیه السلام) و مادر حضرت علیاصغر و سکینه بانو، را بداند .
در آخرین کلمه هم خواسته تا احساس همدردی و همدلی با مادر دلسوخته را در مخاطب برانگیزد، اما میبینیم که نشانه برای یک داستان دینی و اعتقادی اندک و تقریبا صفر است .
زبان داستان اشارهای و استعارهای است؛ نه ساده و مستقیم. سیب سرخ و آن بالا ، اشاره به سر و برسر نیزه بودن دارند.
داستان به عنصر گفتگو تکیه دارد و دیالوگ محور است و همین مانع از توصیف و تعیین موقعیت و زمان و مکان شده است
در مورد رابطه نام داستان و متن داستان؛ متن در مورد رابطه نام داستان و متن داستان، گره ایجاد کرده اما جواب نداده است.
جواب و قضاوت در عنوان داستان است که از طرف نویسنده داده شده. اگر عنوان را برداریم دیگر چیزی از داستان نمیماند.
یک کلمه “آن” هم اضافه دارد در سطر اول، کلمه” آن” دوم هم قابل حذف است.
البته از حق نگذریم این هنر نویسنده است که کلید واژههایی را به دست خواننده بدهد تا داستان شکل گرفته و جلو رود . از زیباییهای این داستانک ارتباط بین سرخی سیب و سرخی خون گلوی فرزند رباب است .
(به قلم مژگان حضرتیان فام)
دیدگاهتان را بنویسید