«فصل توت‌های سفید» روایت ایران در برهه‌های متفاوت از تاریخ است. دورانی که هر کسی از گوشه‌ای وارد این خاک می‌شد و دامن مردم این سرزمین را از بلا و سختی پر می‌کرد.

قیمت رایگان!

اشتراک 0 دیدگاه 948 بازدید
دسترسی سریع
ارتباط با استاد
امکان بازگشت وجه

توضیحات

در طول تاریخ، مرد بر زن مسلط بوده و رابطه‌ میان این دو با کشاکش همراه بوده‌ است. مردان جز برتری‌هایی که از نظر جسمی، مادی، قدرت اقتصادی و اجتماعی، در جامعه داشته‌اند، از موهبت آموزش و تحصیلات نیز برخودار بوده‌اند و از آنجا که اکثریت باسوادان جامعه را مردان تشکیل می‌دادند، تاریخ و ادبیات نیز به‌قلم آنان نوشته ‌شده و بدین ترتیب با باورمندی‌های زن‌ستیزانه و مردسالارانه، طبیعی است که توانایی‌ها و جایگاه زن را نیز مردان در ادبیات مشخص کنند و در جایی بنشانند که خود می‌خواهند یا بر آن باور دارند.

جانسون منتقد و نویسنده‌ انگلیسی سده هجدهم میلادی می‌گوید: «چون فن نوشتن، بیشتر هنری مردانه بوده، گناه این‌که چه کسی زندگی را تلخ می‌کند، به گردن زن افتاده ‌است.» در نتیجه آن‌چه که مردان درباره‌ زنان نوشته‌اند، اغلب خالی از غرض نیست. این مسئله در ادبیات خودمان هم وجود داشته و دارد. اولین‌بار این سیمین دانشور بوده که در رمان «سووشون» تابوشکنی می‌کند و زنی کنش‌گر و قهرمان را در رمانش به‌وجود می‌آورد. شخصیت «زری» اگر چه در ابتدای داستان شخصیتی محافظه‌کارانه دارد؛ اما رفته‌رفته از پیله تنهایی خود بیرون می‌آید و ما تغییرات او به سمت مطالبه‌گری را مشاهده می‌کنیم. سیده عذرا موسوی از آن دست نویسندگانی است که زنان داستان‌های او، همواره در حال تکاپو و حرکت هستند.

او در ششمین کتاب خود با عنوان «فصل توت‌های سفید» زندگی زنی به نام «فروغ» را در دهه ۵۰ روایت می‌کند. زنی که از بد حادثه روزگار تنهاست و همواره مورد هجمه زبان و چشم زنان و مردان پیرامون خود قرار می‌گیرد. داستان در پانزده فصل و از زاویه دید او روایت می‌شود. از خانه زنی به نام گیلاس‌خانم که فروغ مستأجر اوست و اتفاق‌های ریز و درشتی که در آن خانه رخ می‌دهد.

«فصل توت‌های سفید» روایت ایران در برهه‌های متفاوت از تاریخ است. دورانی که هر کسی از گوشه‌ای وارد این خاک می‌شد و دامن مردم این سرزمین را از بلا و سختی پر می‌کرد. گاهی این بلا از طرف آمریکا، گاهی شوروی، گاهی انگلیس و گاهی از طرف مهاجران لهستانی که ناخواسته و بعد از جنگ جهانی دوم وارد ایران شدند، بر سر مردم ما نازل می‌شد. فروغ هم نماد زن ایرانی است که در این میان از هیچ‌گونه خطری در امان نبوده و همواره باید زندگی سراسر رنج و ترس را سپری کند‌.

سوای سوژه بکری که نویسنده برای رمان خود انتخاب می‌کند_پرداختن به شهر نو_، توصیف‌های فوق‌العاده او به‌نوعی قلاب اصلی او برای نگه‌داشتن مخاطب است که در جای‌جای کتاب مشاهده می‌شود: «مردها خم شده بودند روی زانو، انگار که رکوع کرده باشند و چمباتمه زده بودند دور آقا یدی که سرش را میان دست‌ها گرفته بود و صورتش مثل ازگیل لهیده و چروکیده‌ای در هم فرو رفته بود…»
رفت‌وبرگشت‌های به‌موقع، اشا‌ره‌های تاریخی گوناگون و ضرب‌المثل‌های کمتر‌شنیده‌شده داستان را قدرتمند کرده است. علاوه‌براین، نثر غنی و پاکیزه نویسنده را نیز باید به این نقاط قوت اضافه کرد.

در بخشی از کتاب آمده است: همان زمستان هوویم از زنجان برایم کاغذ فرستاده بود که میرزا سرش را گذاشت زمین و مرد؛ به‌همین راحتی. نوشته بود که میرزا تیفوس گرفته بوده و چون همه تخت‌های مریض‌خانه معطل نیروهای روس بوده، مجبور شده بودند ببرندش یکی از دوتا گاراژی که بیرون از شهر به بهداری شده بوده. میرزا همان‌جا تو غربت بی‌کسی مرده بوده. والسلام، نامه تمام. آره مادرجان، تخت مریض‌خانه حقوق سرباز بی‌چشم و روی روس بود، نه شوهر یک‌لابلای من. او و امثال او باید توی همان کگاراژ، توی سرمای سگ‌کش با سوغات شوروی و انگلیس جانشان در‌می‌آمد و سرباز و افسر ارتش سرخ، کپه مرگش را روی تخت بیمارستانش می‌گذاشت
«فصل توت‌های سفید» در ۱۷۵ صفحه در سال ۱۴۰۱ با شمارگان هزار نسخه و قیمت ۸۸ هزار تومان توسط انتشارات شهرستان ادب روانه بازار نشر شده است.

تهیه و تنظیم: رضا شعبانی

توضیحات تکمیلی

نوبت آخرین چاپ

اول

تعداد صفحات

175

ناشر

شهرستان ادب

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “فصل توت های سفید”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *