یادداشتی بر کتاب “لینالونا”، نوشته خانم کلر ژوبرت

به قلم ساجده کارخانهای
بررسی عناصر فانتزی در کتاب «لینالونا» نوشتهی کلر ژوبرت
«لینالونا» نوشتهی خانم کلر ژوبرت، یک داستان فانتزی مبتنی بر جهانبینی دینی است که با بهکارگیری عناصر فانتزی، مخاطب کودک را به تفکر دربارهی ارزشهای انسانی دعوت میکند.
لینالونا ماجرای دوستی دختری به نام صبا با آدم کوچولویی به نام لینالونا است. لینالونا آدم کوچولویی با موهای آبی است که در وسط جنگل کاج زندگی میکند. در ابتدای داستان، لینالونا سوار بر یک پرنده، به عنوان عنصری فانتزی وارد فضای واقعی داستان میشود و یک موقعیت فانتزی را ایجاد میکند.
«چند روز پیش، یک دوست از آسمان برای من رسید. مثل توی داستانها. لب حوض نشسته بودم و توی دفتر خاطراتم مینوشتم. یک دفعه پرندهی بزرگی کنار من نشست. اندازهی یک قو یود، شاید هم بزرگتر؛ و یک آدم کوچولو پشتش نشسته بود.» (کتاب لینالونا، صفحهای ۶).
در محل زندگی لینالونا، همهی مردم موهای قرمز رنگ دارند. لینالونا تنها کسی است که موهایش آبی رنگ است و به خاطر رنگ موهایش، همواره مورد توجه قرار میگیرد. لینالونا از این که همه فقط به زیبایی ظاهری و رنگ متفاوت موهایش توجه میکنند، ناراحت است.
«چرا همه فقط قشنگیام را میبینند؟ چرا هیچکس نمیگوید: چه دختر مهربانی یا چه دختر زرنگی! من که خیلی سعی میکنم خوب باشم، درست کار کنم و فکرهای جالبی داشته باشم. میدانی؟ دلم میخواهد به خاطر خوبیام دوستم داشته باشند، نه به خاطر قشنگیام.» (کتاب لینالونا ، صفحهی ۱۳).
او برای مقابله با این مسئله، موهایش را کوتاه میکند. اما این بار به خاطر زشتیاش توسط مردم سرزمیناش مورد شماتت و تمسخر قرار میگیرد.
«یک روز لجم گرفت و موهایم را از ته زدم؛ ولی بدتر شد. همه به من گفتند: چه دختر رشتی!» (کتاب لینالونا، صفحهای ۱۳).
لینالونا که از این موضوع سرخورده و ناراحت است، سوار بر پشت یک پرنده از جنگل کاج خارج میشود و به خانهی صبا میرسد. حجاب صبا توجه لینالونا را جلب میکند. لینالونا از صبا چیزهایی راجع به حریم خصوصی میشنود و وقتی متوجه فلسفهی حجاب میشود؛ راه حل مشکلش را پیدا میکند.
برای داستان لینالونا موضوعات متعددی را میتوان برشمرد. موضوعاتی از قبیل حجاب، ارزش درونی، قضاوت، هویت، حریم خصوصی، پذیرش تفاوتهای فردی. اما موضوع اصلی این کتاب حجاب است و نویسنده، فلسفهی حجاب را به خوبی و با زبانی کودکانه برای مخاطب تبیین نموده است.
در داستان لینالونا، دو دنیا توسط نویسنده تعریف شده است؛ یک دنیای واقعگرا و یک دنیای واقعنما. دنیای واقعگرا در این داستان، محل زندگی صبا است. از آنجا که مکان و زمان در این دنیا، تا حدودی قابل تشخیص هستند، طبق تعریف کتاب «فانتزی در ادبیات کودکان» نوشتهی آقای محمد هادی محمدی، این دنیا واقعگرا است.
دنیای دیگری که نویسنده در این داستان خلق کرده، یک دنیای واقعنما است که لینالونا از آنجا به دنیای واقعگرا سفر کرده است. دنیای واقعنمایی که لینالونا از آنجا آمده، جایی نامعلوم در وسط جنگل کاج است که در آنجا آدم کوچولوهایی با موهای قرمز زندگی میکنند. جنگل کاج، نماد جامعهای ظاهربین با معیارهای سطحی و از پیش تعیین شده است که تفاوت را برنمیتابد.
در کتاب لینالونا، نویسنده از شخصیتهای واقعی و فانتزی استفاده کرده است. یکی از این شخصیتها، لینالونا است؛ آدم کوچولویی با موهای آبی! لینالونا بهدلیل ظاهر متفاوتش همواره مورد قضاوت دیگران قرار میگیرد؛ ابتدا بهخاطر زیبایی منحصربهفردش تحسین میشود.
«توی سرزمین ما، وسط جنگل کاج، همه موقرمزند؛ این شد که هرکس من را با موهای آبیام میدید، میگفت: چه دختر قشنگی!» (کتاب لینالونا، صفحهای ۱۳).
اما پس از کوتاه کردن موها، بهدلیل عدم انطباق با معیارهای زیبایی سرزمینش، مورد تمسخر قرار میگیرد.
رنگ آبی موهای لینالونا در مقابل رنگ قرمز موهای دیگران، نماد تفاوت و منحصربهفرد بودن است که ابتدا بهعنوان نقطهضعف نمایش داده میشود، اما در پایان به عاملی برای خودشناسی تبدیل میشود.
یکی دیگر از شخصیتهای داستان، پرندهای است که به عنوان وسیلهی حمل و نقل مورد استفاده قرار میگیرد.
پرندهای به اندازهی قو. شاید هم بزرگتر! نویسنده توصیف دیگری از پرنده در داستان نیاورده است؛ اما آن طور که از تصاویر برداشت میشود، پرنده هم موجودی فانتزی است. لینالونا سوار بر این پرنده از جنگل کاج خارج میشود. این پرنده میتواند نمادی از آزادی و رهایی باشد. از آن جا که صبا، هر بار برای خروج از جنگل کاج و ورود به دنیای انسانها سوار پرنده میشود، میتوان گفت این پرنده نقش پل ورود و خروج شخصیت به دنیای واقعگرا را ایفا میکند.
تنها شخصیت انسان در این داستان صبا است. دختری مسلمان که در دنیای واقعگرا زندگی میکند. صبا برخلاف لینالونا که تحت تأثیر قضاوت دیگران قرار میگیرد، فردی با اعتمادبهنفس و آگاه به ارزشهای درونی است. او با آرامش و منطق، فلسفهی حجاب را برای لینالونا توضیح میدهد و به او کمک میکند تا راهی برای رهایی از نگاههای سطحی دیگران پیدا کند.
مشغول بودن صبا به نوشتن خاطرات، نشاندهنده شخصیت درونگرا و متفکر اوست. این ویژگی او را به فردی تبدیل میکند که به عمق مسائل توجه دارد، نه صرفاً ظواهر. صبا با حجابش، نمادی از یک دختر مسلمان است که خود را بر اساس معیارهای درونی میسنجد، نه بر اساس نگاه دیگران. این موضوع در مقابل دغدغهی لینالونا دربارهی ظاهرش قرار میگیرد و تضاد جالبی ایجاد میکند.
محمدهادی محمدی در کتاب فانتزی در ادبیات کودکان، شش عنصر اصلی برای تخیل فانتزی معرفی میکند: تخیل کنشی، کنشگری، شیء جادویی، مکان، زمان و تخیل زبانی.
تخیل کنشی که همان کنش و حرکت است در داستان لینالونا، به فراوانی دیده میشود. در این کتاب، نویسنده از کنشهای طبیعی و غیر طبیعی برای خلق این داستان فانتزی، بهره برده است. کنشهای طبیعی شامل رفتارهای انسانی صبا مثل خاطره نوشتن و کنشهای غیر طبیعی شامل حرف زدن صبا با لینالونا و استفاده از پرنده به عنوان وسیلهی حمل و نقل است.
تخیل کنشگری تخیل تغییر صورت و خلق شخصیتهای عجیب است. در داستان لینالونا، شخصیتهای کوتولهای داریم که رنگ موهایشان طبیعی نیست (قرمز و آبی). از این رو در این داستان، تخیل کنشگری را در خلق شخصیت لینالونا و مردم سرزمیناش به دلیل رنگ غیر عادی موهایشان، میتوانیم ببینیم.
تخیل مکان عبارت است از ساخت مکانی که در واقعیت وجود ندارد. در کتاب لینالونا، نویسنده با خلق دنیای آدم کوچولوها، از تخیل مکان استفاده کرده است.
در پایان این یادداشت، کارکردهای فانتزی کتاب لینالونا را مورد بررسی قرار میدهیم. هر اثر فانتزی دارای کارکردهایی است که هدف نویسنده از نوشتن داستان را مشخص میکند. آقای محمد محمدی در کتاب فانتزی در ادبیات کودکان، کارکردهای بسیاری را برای داستانهای فانتزی برشمرده است. از این میان، برای کتاب لینالونا میتوان به کارکرد سرگرمی که یکی از کارکردهای اصلی تمام داستانهای فانتزی است، اشاره کرد. به علاوه داستان لینالونا که به تبیین فلسفهی حجاب میپردازد دارای کارکرد شناختی نیز هست. از دیگر کارکردهای این اثر فانتزی میتوان به کارکرد روانشناختی آن اشاره کرد. نویسنده در این اثر به مسئلهی حریم خصوصی، ارزش درونی، هویت و زیر لایههای روانشناختی مسئلهی حجاب پرداخته است.
دیدگاهتان را بنویسید