جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارمقالاتیادداشتبابایی که نه ایستاد! ؛ روایت های کارگروه ناداستان

بابایی که نه ایستاد! ؛ روایت های کارگروه ناداستان

5 بهمن 1402
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
یادداشت

سال‌های ابتدایی‌ام هر روز در چشم به راهی گذشت. دوست داشتم بابا وقتی صدای زنگ خانه به گوشم رسید، بیاید دم مدرسه دنبالم. بیاید کوله‌پشتی‌ام را روی شانه بیندازد و باهم بستنی لیس بزنیم و تا خود خانه برایش حرف بزنم و بخندیم.

اگر بابا موقع خرید همراهم می‌شد می‌توانستم گران‌ترین وسیله‌ها را بدون استرس انتخاب کنم؛ مطمئنم بابا پولش را بدون چانه زدن می‌داد.
من حتی یک عکس ایستاده با پدرم ندارم. یا حداقل یک عکس که توی بچگی بغلم کرده باشد.

چند شب نخوابیدم؟! از استرس اینکه معلم گفته بود پدرت را بیاور و من دوست نداشتم آن کلمه‌ی لعنتی را کنار اسم پدرم جا بدهم. همان کلمه‌ی لعنتی که پدرم را ویلچرنشین کرده بود. همان کلمه‌‌ای که باعث شده بود از بیرون رفتن با پدرم خجالت بکشم. بس که همه با ترحم نگاه‌مان می‌کردند. دوست نداشتم بچه‌های مدرسه بفهمند که بابا نمی‌تواند راه برود. بفهمند پدرم معلول است.
اینکه چند درصد پدرها در ایران قطع نخاع هستند را نمی‌دانم ولی پدرم یکی از آن‌ها بود. جایی خواندم هرسال ۴۰ تا ۶۰ هزار پدر در ایران، تصادف یا بیماری خانه‌نشین‌شان می‌کند. چقدر بی‌رحمی دنیا. کسی خبر از دل دختران‌شان دارد؟!
خودتان یک حساب سرانگشتی کنید، هر سال چند دختر بزرگترین آرزوی زندگی‌اش می‌شود دوباره ایستادن پدر؟!
هرسال چند دختر از تمام ساختمان‌های پله‌دار بی آسانسور متنفر می‌شود. با چند مسؤل اداره بی‌فکر که خدمات اداره‌شان را برده‌اند روی قله‌ی قاف و حاضر نیستند از خر شیطان پایین بیایند، دعوا می‌کند. به چند خیابان ناهموار موقع هُل دادن ویلچر، فحش می‌دهد.
هر سال چند دختر حسرت به دل ساده‌ترین اتفاق‌ها؛ مثل قدم زدن پدر و دختری می‌ماند؟!
چند دختر؟!

بزرگتر که شدم کم کم مهربانی بابا جای همه‌ی کمبودهای جسمی‌اش را گرفت. بابا معلول بود ولی معمولی نبود.
بابا فقط همین که روی ویلچر از درد به خود می‌پیچید نبود. هیچ وقت پدرم را ایستاده ندیدم ولی بابا نه ایستاد از بابایی.

اگر باباهای بقیه سالی یک‌بار برای عیدی از لای قرآن اسکناس بیرون می‌کشیدند، بابای من هر ماه که حقوق می‌گرفت، چند اسکناس تانخورده جدا می‌کرد و می‌داد دستم تا برای همه خوراکی بخرم.
اگر مهمان داشتیم، یک اسکناس تا نخورده هم سهم بچه‌ی مهمان بود‌.
من هنوز شیرینی روزی که دانشگاه قبول شدم و بابا صدایم زد: بیا جلو توی بغلم از یادم نرفته. آن روز من به اندازه همه‌ی روزهایی که بابا بغلم نکرده بود، خودم را توی بغلش لوس کردم.

حالا که چندسالی است ویلچر بابا خالی افتاده به خودم می‌گویم: با تمام این حرف‌ها پدر باشد نشسته روی ویلچر، ولی باشد.

به قلم محدثه قاسم پور

برچسب ها: ادبیاتادبیات داستانیباباباشگاه ادبی بانوی فرهنگبانوی فرهنگپدرحوزه هنریروایت نویسیروز پدرروز مردکارگروه ناداستان بانوی فرهنگمحدثه قاسم پورنویسندگی خلاقولادت امیرالمومنین
قبلی «خاطره بازی» ؛ روایت‌های کارگروه ناداستان بانوی فرهنگ
بعدی «بابایی که زیاد ندیدمش»

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتابگردی کتاب گردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • می 2025 (10)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (9)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=11848

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.