جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارمقالاتنظم خودساخته

نظم خودساخته

22 اسفند 1402
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
مقالات

نظم خودساخته

بالش را توی گودی گردنم می‌گذارم. جوری که سنگینی سرم رویش بیفتد. پتو را تا زیر گوشم بالا می‌کشم. خوب شد. دیگر شانه‌هایم یخ نمی‌کنند. ستون فقراتم را صاف روی زمین می‌گذارم. انگار زمین بلد است خستگی روز را از دانه دانهٔ استخوان‌ها بگیرد. رنگ سبز و آبی ملحفه‌ها آرامشم را بیشتر می‌کند.همه چیز جان می‌دهد برای این که چشم‌هایم را ببندم و بروم تا صبح. از ذوق این که بچه زود خوابیده و مال خودم شده‌ام، خوابم نمی‌برد. شروع می‌کنم به کتاب خواندن تا چشم‌هایم سنگین شود‌. بعضی شب‌ها توی زندگی من، همه چیز سر جای خودش است. همان جایی که باید باشد. فاطمه آرام خوابیده، قطره‌هایش را خورده، ظرف‌ها شسته شده، گاز را پاک کرده‌ام، از پایان‌نامه دفاع کرده‌ام، سکان بدنم دست هورمون‌های بازیگوش نیست، از دست هیچ کس عصبانی نیستم و خلاصه همه چیز خوب است. فکر می‌کنم به همهٔ چیزهایی که پنج سال پیش برایشان نقشه کشیده‌ام رسیده‌ام. حالا باید برای پنج سال بعد نقشه بکشم. به قول مهران مدیری عمیقاً احساس خوشبختی می‌کنم. کاش می‌شد به همه چیز تافت بزنم تا همین‌طور بماند. ذهن داستان نویسم می‌گوید:« اینجوری که نمیشه، اگه گره نباشه، اگه تعلیق پیش نیاد، اصلاً داستان جلو نمی‌ره، اصلاً دیگه اسمش داستان نیست.» مگر زندگی من داستان است؟ مگر داستان، زندگی واقعی آدم‌هاست؟

ذهن فیزیک‌دانم می‌گوید:« طبق قانون اول نیوتن، اگر جسمی تحت اثر نیرویی نباشد، تمایل دارد به سکون یا حرکت خود ادامه دهد.» عجب آدم لَختی هستم.

ذهن فیلسوفم دهان باز می‌کند که:« اساساً در این باره بهتره بریم سراغ اخلاق نیکوماخوس ارسطو که می‌گه سعادت و بهروزی انسان…» ازش می‌خواهم سر جدش(که احتمالاً همان بادامک مغز خودم است) ولم کند و ادامه ندهد. آخرِ شبی چه وقت این نطق‌هاست؟

ترسی ته دلم هست که مبادا همه چیز به هم بخورد. مبادا یکی از آجرهای ساختمان زندگی‌ام، که حس می‌کنم خودم ساختمش، زیر پای بقیهٔ آجرها را خالی کند… مبادا… گزندی، چیزی، بالاخره آدم است دیگر…

بعد یاد ایشان می‌افتم. ایشان که نیستند. ایشان که باید بیایند. نمی‌دانم سال هزار و چهارصد و چند. ولی اگر بشود و من باشم، این نظم خودساخته چه می‌شود؟ شاید اصلاً بگوید بکوب‌. این ساختمانی که خودت ساخته‌ای را خراب کن. برو جای دیگری و چیز دیگری بساز. هر چه خوانده‌ای و نوشته‌ای تاریخش تمام شده. همه چیز از نو. اصلاً بگوید دفترهایت را بسوزان، جارو دست بگیر، نظافت فلان خیابان با تو. و من که باید بگویم به دیدهٔ منت. من و کلنگ و جارو… من کی این قدر عافیت‌طلب شدم؟ چرا بدون او فکر کردم همه چیز سر جایش است؟ وقتی که نیست. یاد شعر قیصر می‌افتم:

وقتی تو نیستی نه هست‌های ما چونان که بایدند

نه بایدها

هر روز بی تو روز مباداست…

به قلم نرگس جلیل بال

برچسب ها: ادبیاتادبیات داستانیاصول نویسندگیایده اولیه داستانباشگاه ادبی بانوی فرهنگبانوی فرهنگتوصیف در داستانحوزه هنریروایت داستانیکارگروه ناداستان بانوی فرهنگنرگس جلیل بالنویسندگی خلاق
قبلی جهان؛ سال یک هزار و چهارصد و...
بعدی گزارش تصویری تقدیر از بانوی فرهنگ سال

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتابگردی کتاب گردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • می 2025 (10)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (9)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=12138

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.