جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارمقالاتیادداشت“فصل کوچ پرستوها”، روایتی از تجاوز رژیم صهیونی به ایران

“فصل کوچ پرستوها”، روایتی از تجاوز رژیم صهیونی به ایران

12 مرداد 1404
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
یادداشت

به قلم فاطمه‌سادات حسینی

چند روز می‌گذرد، نمی‌دانم. حساب روز‌ها و حتی ایام هفته را گم کرده‌ام. این حال را از همان بامداد جمعه دارم. از بامداد جمعه‌ای که یک‌باره دود و غبار غلیظ، تنفس را برای آسمان شهری که خیلی دوستش دارم، سخت و طاقت‌فرسا کرد. تهران شهر دود است. عادت دارد. اما به دودی که از ازدیاد زندگی در کام خود می‌کشد. این دود نوعش فرق داشت. دودی بود که می‌بلعید. امید، آرزو، آرامش، آغوش، لبخند و هر نشانه‌ای که از زندگی سر راه خود می‌دید؛ بی‌رحمانه می‌بلعید و بعد درهم‌تنیده و دهان باز کرده، ناپدید می‌شد؛ جوری که انگار تا آخرین لحظه مرگ، طمع بلعیدن دارد.از پشت پنجره، در تاریکی شب بلعیدنش را دیدم. حتی ناپدید شدنش را. ایستادم تا سپیده دم بزند. دیگر دودی نبود. اما تا بخواهی، جای خالی بود. خاکستر بود، تمام شهر را پوشانده در زیر خود.غم روی قلبم بساط کرد. تهران داغ دیده بود. آتش داغش دامن هرکسی را که حتی او را نمی‌دید، گرفته بود. بغض چنگال‌های تیزش را در گلویم فشار می‌داد. حس مادری را داشتم که کودکش را از دور می‌بیند که صدمه دیده است. پای ماندن نداشتم. دوست داشتم به همان‌ نقطه‌ای از شهر که طعم باروت تلخش کرده بود، پرواز کنم. دوست داشتم تمام ویرانی‌ها را در آغوش بگیرم. می‌دانستم گوش‌های زیادی به امید شنیدن صدایی آشنا، برای نفس کشیدن، با حداقل هوای زیر آوار، در جنگ و جدالند. زندگی متوقف شده بود. پشت همان پنجره. در چهارچوب همان قاب. جنگ از جایی که فکرش را نمی‌کردیم شروع شده بود. تهران شده بود خط مقدم. فرصت اندک بود. دشمن حریص بود و بی‌رحم. نباید اجازه می‌دادیم غبار غم از پنجره نفوذ کند. وقت ناله و مویه نداشتیم. اگر خانه به خانه راه را به رویش می‌بستیم، اندک‌اندک دامن از شهر هم می‌گرفت. نماز صبح را خواندم. تعقیبات نمازم بغضی بود که هرلحظه با خواندن هر خبر، راه گلویم را تنگ‌تر می‌کرد. نگاهم میان تسبیح سبز رنگ جانماز و چهره معصوم پسرهایم بی‌قرار بود. خیال، عنان دریده بود و هرطور که می‌خواست، می‌تازید. چیزی توی دلم هم می‌خور‌د. یعنی چند کودک آغوش از دست داده‌اند؟ آغوش چند مادر خالی شده است؟ تسبیح سبز رنگ را توی دست گرفتم. آویز قلب طلایی رنگش مزین به نام امام حسن علیه‌السلام است. ذکر صلوات را شروع کردم. درد گلو امانم را بریده بود. درد از شدت بغضی بود که نمی‌خواستم بشکند. تسبیح را محکم در مشت گرفته بودم. شاید چون دوست داشتم اگر موشکی به خانه ما راه باز کرد، تسبیح تنها نشانه‌ای باشد که من می‌ماند. لحظه‌ها را از حوالی ساعت سه مرور کردم. در ‌پی بیدار شدن از یک کابوس بودم. کابوسی که من گمان می‌کردم تمام شده، و نمی‌داستم قرار است شب‌های زیادی خواب را مثل یک شکارچی از چشم مردان و کودکان و زنانی که زندگی را با تک واژه‌های شین، ها، الف، دال و تا معنا می‌دهند، شکار کند. و چه‌قدر ساده‌لوحانه دست به شکار زده بود. صیاد می‌غرید. صید قامت راست می‌کرد، چشم گشوده و مشت گره کرده… آتش می‌ریخت بر سرهای مردمان. پیکر‌های شهدایشان را روی دوش تشییع می‌کردند… از خانه‌هایشان تلی خاک می‌ساخت. پرچم سه رنگ همان خاک را بر بلندایش به دست باد می‌سپردند تا خود را در تاروپودش جای دهد و به رقص دربیاوردش… شب‌‌ها از پی هم می‌گذشتند. دشمن رجز می‌خواند و یاغی‌گری می‌کرد. آرام‌آرام محرم رخ نشان داد. تمام ایران بیرق سیاه پوشید. کوچه به کوچه ستون خیمه‌ها بالا رفت و علم‌ها روی دست گرفته شد. صدای بمب و موشک و انفجار، لابلای صدای دست‌هایی که در عزای شهید کربلا محکم بر سینه کوبیده می‌شدند، خاموش ماند. تمام محاسبات جنگ درهم شکست. دشمن خودش را از معرکه‌ای که قرار بود مدفنش باشد، بیرون کشید. برای هلاکتش زمان خرید. از خرابه‌های جنگ، حسینیه ساخته شد. همان‌جا که سرها از تن‌ها جدا شدند و پیکرها اربا اربا، شمع‌ها سوختند و اشک ریختند بر شام غریبانه پرواز پرستوها. جا ماندگان از کوچ عشاق، به سوی حسینیه‌ای سرازیر شدند که همیشه مرهم دل‌هایشان را از خشت خشت دیوارهایش، جست‌وجو می‌کنند. رفتند و مهمان شدند برای میزبانی مردی از تبار کربلاییان. چشم‌هایشان در انتظار ماند. دل آشوب بودند برای میزبان. میزبان اما سرزده آمد. آمد تا خداقوتی بگوید برای آن همه شب ایستادگی و خم به ابرو نیاوردن. خستگی‌ خجالت‌زده از چهره‌ها رخت بر بست و در خود فرو رفت. بغض‌ها فروخورده شدند. دل‌ها هرچه داشتند به گوشه‌ای پرتاب کردند و شتافتند. سراپا گوش شدند برای شنیدن. میزبان خواسته‌ای داشت. دست جلو آورده بود تا اگر قامتی شکسته و زانویی خم شده دوباره مدد بگیرد و جان تازه پیدا کند. آرامش که به جان‌ها نشست فرمانده دستور را صادر کرد:ای ایران بخوان… زمان رجزخوانی ایران فرارسیده بود.

تمام حسینیه یک‌صدا شدند:

ای میهن خدایی…ایران کربلایی

ایران ذوالفقار و …ایران عاشورایی

برچسب ها: باشگاه ادبی بانوی فرهنگجنگ 12 روزهحوزه هنریرژیم صهیونیستیروایت ادبیفاطمه‌سادات حسینیناداستان
قبلی پیراهن معظم
بعدی ریشه‌یابی انتخاب اسامی در هری‌پاتر(قسمت اول)

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتاب گردی کتابگردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • آگوست 2025 (7)
  • جولای 2025 (18)
  • می 2025 (29)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (10)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=13975

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.