ریشهیابی انتخاب اسامی در هری پاتر(قسمت دوم)

به قلم سمیه شاکریان
جی.کی.رولینگ چگونه آرزوی خودش را به واقعیت تبدیل کرد؟
(قسمت دو)
در قسمت قبل “ جی.کی.رولینگ چگونه آرزوی خودش را به واقعیت تبدیل کرد؟ (قسمت یک)“ به بازخوانی و ریشهیابی ده نفر از اسامی شخصیتهایی پرداختیم که در دو جلد اول مجموعه هری پاتر آورده شده است. در یادداشت حاضر به ادامه این کار میپردازیم:
- پامونا اسپروت: نام پامونا اسپروت دارای دو بخش مهم است: نام او از الهه باغها، میوهها و باروری در اساطیر روم گرفته شده است. پامونا نماد رشد، طبیعت و پرورش است که کاملاً با نقش پروفسور اسپروت بهعنوان استاد گیاهشناسی هاگوارتز هماهنگ است. او متخصص گیاهان جادویی است و در پرورش و مراقبت از آنها مهارت دارد. اسپروت: این واژه در انگلیسی به معنای جوانهزدن و رشدکردن است که باز هم با شخصیت و حرفه او ارتباط دارد. اسپروت فردی مهربان، پرانرژی و علاقهمند به طبیعت است که دانشآموزان را به یادگیری درباره گیاهان جادویی تشویق میکند.
- گیلدروی لاکهارت: گیلدروی از ریشه اسکاتلندی گرفته شده و به یک شخصیت تاریخی یا افسانهای اشاره دارد که به خودشیفتگی و فریبکاری معروف بوده است. این انتخاب کاملاً با شخصیت لاکهارت هماهنگ است، زیرا او فردی متظاهر، خودشیفته و علاقهمند به شهرت است. لاکهارت: این نام خانوادگی اشارهای بهظاهر جذاب و فریبنده او دارد، اما درعینحال، میتواند کنایهای به شخصیت سطحی و غیرقابلاعتماد او باشد. در داستان، لاکهارت استاد دفاع در برابر جادوی سیاه در هاگوارتز بود، اما مشخص شد که او دستاوردهایش را جعل کرده و خاطرات جادوگران واقعی را پاککرده است. این نامگذاری نشاندهنده شخصیت متظاهر، فریبکار و در نهایت شکستخورده اوست.
- کوئیرینوس کوئیرل: کوئیرینوس: این نام از اساطیر روم گرفته شده و به یکی از خدایان باستانی جنگ و حفاظت اشاره دارد. کوئیرینوس معمولاً با دوگانگی و تغییر هویت مرتبط است که کاملاً با شخصیت کوییرل هماهنگ است—او در ابتدا یک استاد خجالتی و نامطمئن به نظر میرسد، اما در نهایت مشخص میشود که بدنش توسط ولدمورت تسخیر شده است. کوییرل: این نام از واژه “quirk” در انگلیسی گرفته شده که به معنای رفتار عجیب و غیرعادی است. شخصیت کوییرل دقیقاً همین ویژگی را دارد. او فردی عصبی، نامطمئن و پر از راز است که در نهایت به ابزاری برای ولدمورت تبدیل میشود.
- روبیوس هاگرید: روبیوس: این واژه از لاتین گرفته شده و به معنای “قرمز” است. این نام میتواند اشارهای به شخصیت گرم، پرشور و مهربان هاگرید باشد. همچنین، رنگ قرمز در بسیاری از فرهنگها نماد قدرت و احساسات قوی است که با طبیعت او هماهنگ است. هاگرید: این نام از اساطیر یونان الهامگرفته شده و در برخی منابع، هاگرید خدایی بود که از کوه المپ بیرون انداخته شد، اما زئوس به او اجازه داد که در آنجا بماند و از حیوانات مراقبت کند. این ارتباط کاملاً با نقش هاگرید در داستان هماهنگ است. او نگهبان موجودات جادویی و فردی است که همیشه از حیوانات و موجودات مختلف مراقبت میکند. این نامگذاری نشاندهنده شخصیت مهربان، وفادار و علاقهمند به طبیعت هاگرید است.
- آرگوس فیلچ: آرگوس از اساطیر یونان گرفته شده و به آرگوس پاناوپتس اشاره دارد که نگهبانی با صد چشم بود و همیشه هوشیار باقی میماند. این نام کاملاً با شخصیت فیلچ هماهنگ است، زیرا او سرایدار هاگوارتز است و همیشه مراقب دانشآموزان و تخلفات آنهاست. فیلچ: این واژه در انگلیسی به معنای “دزدیدن” یا “قاپیدن” است که میتواند اشارهای به رفتار سختگیرانه و گاهی حیلهگرانه فیلچ باشد. او همیشه در تلاش است تا دانشآموزان را در حال تخلف گیر بیندازد و از قوانین مدرسه بهشدت دفاع میکند. این نامگذاری نشاندهنده هوشیاری، سختگیری و طبیعت مراقبتی فیلچ است.
- هاگوارتز: نام هاگوارتز ریشه مشخصی ندارد، اما جی. کی. رولینگ گفته است که این نام را از گیاهی به نام “Hogwort” الهامگرفته است. این گیاه در طبیعت وجود دارد و ممکن است به دلیل ظاهر خاص یا ارتباط نمادینش با جادوگری، الهامبخش نام مدرسه باشد.
- گودریک گریفیندور: ریشه نام: واژه “Gryffin” یا “Griffin” به موجود افسانهای نیمهشیر و نیمهعقاب اشاره دارد که نماد قدرت، شجاعت و رهبری است. این انتخاب کاملاً با ویژگیهای گروه گریفیندور هماهنگ است. همچنین، “dor” ممکن است از واژه فرانسوی “d’or” به معنای طلایی گرفته شده باشد که با رنگهای گروه (قرمز و طلایی) همخوانی دارد. نماد و ویژگیها: حیوان نمادین این گروه شیر است که نشاندهنده شجاعت و قدرت است. همچنین، روح این گروه نیک تقریباً بیسر است که شخصیتی شجاع و وفادار دارد.
- سالازار اسلیترین: این نام ممکن است اشارهای به آنتونیو سالازار، دیکتاتور پرتغالی باشد که به اصالتگرایی و قدرتطلبی مشهور بود. این ارتباط میتواند با باورهای سالازار اسلیترین در مورد جادوگران اصیلزاده و تمایل او به جادوی سیاه هماهنگ باشد. اسلیترین : این نام از واژه “slither” در انگلیسی گرفته شده، که به معنای “خزیدن” است. این انتخاب کاملاً با نماد گروه، یعنی مار هماهنگ است. مارها در بسیاری از فرهنگها نماد حیلهگری، قدرت و رازآلودگی هستند که ویژگیهای اصلی اعضای این گروه محسوب میشوند.
- هلگا هافل پاف: هلگا (Helga): این نام از ریشه اسکاندیناویایی گرفته شده و به معنای “مقدس” یا “سخاوتمند” است. این انتخاب کاملاً با شخصیت هلگا هافلپاف هماهنگ است، زیرا او معتقد بود که همه دانشآموزان، فارغ از استعداد یا اصالت خانوادگی، باید فرصت یادگیری داشته باشند. هافلپاف: این نام ترکیبی از دو بخش است: “Huff”: این واژه در انگلیسی به معنای “نفس عمیق” یا “تلاش زیاد” است که نشاندهنده سختکوشی و پشتکار اعضای این گروه است. “Puff”: این واژه میتواند اشارهای به مهربانی و لطافت باشد که با روحیه دوستانه و وفادار اعضای هافلپاف هماهنگ است.
- روونا ریون کلاو: ریون (Raven): این واژه در انگلیسی به معنای کلاغ است که در بسیاری از فرهنگها نماد هوش، خرد و دانش محسوب میشود. این انتخاب کاملاً با ویژگیهای گروه ریونکلاو هماهنگ است، زیرا اعضای این گروه به هوش، کنجکاوی و خلاقیت معروف هستند. کلاو: این واژه به معنای چنگال است که میتواند نشاندهنده قدرت، دقت و اراده باشد. این ترکیب نام، ریونکلاو را به گروهی تبدیل میکند که اعضای آن باهوش، دقیق و مشتاق یادگیری هستند.
- نیمبوس: ریشه واژه: واژه “Nimbus” در لاتین به معنای “ابر” یا “هالهای از نور” است. این انتخاب کاملاً با ماهیت جادویی جاروهای نیمبوس هماهنگ است، زیرا آنها به جادوگران اجازه میدهند در آسمان پرواز کنند. نیمبوس ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱: در داستان، نیمبوس ۲۰۰۰ اولین جاروی حرفهای هری پاتر بود که به او در مسابقات کوییدیچ کمک کرد. مدل بعدی، نیمبوس ۲۰۰۱، سریعتر و پیشرفتهتر بود و توسط تیم کوییدیچ اسلیترین استفاده میشد. ارتباط با سرعت و مهارت: نیمبوس یکی از سریعترین جاروهای پرنده در دنیای جادوگری بود تا زمانی که فایربولت معرفی شد
- دراکو مالفوی: دراکو: این واژه در لاتین به معنای “اژدها” است که نمادی از قدرت، غرور و سلطهطلبی محسوب میشود. این انتخاب کاملاً با شخصیت دراکو هماهنگ است، زیرا او فردی مغرور، جاهطلب و گاهی بیرحم است. همچنین، صورت فلکی “Draco” در آسمان وجود دارد که میتواند اشارهای به خاندان اصیل و برجسته مالفوی باشد. مالفوی (Malfoy): این نام از واژههای فرانسوی “Mal foi” گرفته شده که به معنای “ایمان بد” یا “بدخواهی” است. این انتخاب نشاندهنده خاندان مالفوی است که اغلب با جادوی سیاه، قدرتطلبی و تبعیض علیه ماگلها مرتبط هستند. ویژگیهای شخصیتی: دراکو در ابتدا بهعنوان یک قلدر اسلیترینی معرفی میشود، اما در طول داستان، شخصیت او پیچیدهتر میشود. او در نهایت از مسیر تاریک فاصله میگیرد و برخلاف پدرش، تصمیم میگیرد که زندگی آرامتری داشته باشد. این نامگذاری نشاندهنده غرور، قدرت، اصالت و درگیریهای درونی دراکو است.
- لوسیوس مالفوی: لوسیوس: این نام از ریشه لاتین گرفته شده و به معنای “نور” یا “روشنایی” است. این انتخاب میتواند کنایهای به شخصیت تاریک و قدرتطلب لوسیوس باشد، زیرا او برخلاف معنای نامش، در مسیر جادوی سیاه و مرگخواران قرار دارد. ویژگیهای شخصیتی: لوسیوس فردی مغرور، جاهطلب و متعصب است که به اصالت خون و برتری جادوگران خالص اعتقاد دارد. او در ابتدا یکی از وفادارترین مرگخواران ولدمورت بود، اما در نهایت، پس از شکست ولدمورت، از مسیر تاریک فاصله گرفت. همچنین نمادی از شخصیت اوست که خانواده آنقدر برایش اهمیت دارد که در لحظات بحرانی بیشتر از حفظ قدرت و و فاداری به ولدمورت، به فکر خانوادهاش است.
- پاپی پامفری: پاپی از گل خشخاش گرفته شده است، که در بسیاری از فرهنگها با شفا، آرامش و داروهای درمانی مرتبط است. این انتخاب کاملاً با نقش او بهعنوان شفابخش هاگوارتز هماهنگ است، زیرا او مسئول مراقبت از دانشآموزان و درمان جراحات آنهاست. پامفری: ریشه دقیق این نام مشخص نیست، اما ممکن است اشارهای به طبیبان و شفابخشهای سنتی باشد. همچنین، این نام میتواند نشاندهنده شخصیت مهربان، سختکوش و دلسوز او باشد. این نامگذاری نشاندهنده شفا، مراقبت و مهربانی در شخصیت مادام پامفری است.
- خانم نوریس: نام او از شخصیتی در رمان “منسفیلد پارک” اثر جین آستن الهامگرفته شده است. در آن داستان، خانم نوریس شخصیتی کنترلگر، سختگیر و مزاحم دارد که کاملاً با نقش گربه آرگوس فیلچ در مجموعه هری پاتر هماهنگ است. خانم نوریس همیشه در حال نظارت بر دانشآموزان است و به فیلچ کمک میکند تا متخلفان را پیدا کند.
- باسیلیسک: نام این موجود از اساطیر یونان گرفته شده است. در افسانهها، باسیلیسک موجودی مارگونه بود که با نگاه خود میتوانست قربانیان را بکشد. این ویژگی در مجموعه هری پاتر نیز دیده میشود باسیلیسک در تالار اسرار با نگاه مستقیم باعث مرگ و با نگاه غیرمستقیم باعث سنگشدگی میشود. همچنین، اولین جادوگری که موفق به پرورش باسیلیسک شد، هرپو فول بود. او این کار را با قراردادن تخممرغ در زیر وزغ انجام داد که منجر به تولد این موجود جادویی شد. باسیلیسکها معمولاً توسط جادوگران تاریکی پرورش داده میشدند و در قرونوسطی، پرورش آنها ممنوع شد
- آراگوگ: نام آراگوگ (Aragog) از دو بخش تشکیل شده است: ریشه نام: این نام ترکیبی از واژه “Arachnid” (به معنای عنکبوت) و “Gog” باشد. «گاوگ» در برخی اساطیر به موجودی قدرتمند اشاره دارد که میتواند نشاندهنده اندازه عظیم و قدرت آراگوگ است. نقش در داستان: آراگوگ یک آکرومانتولا (نوعی عنکبوت غولپیکر جادویی) بود که توسط هاگرید از زمان تخمگذاری نگهداری شد. او در جنگل ممنوعه زندگی میکرد و رهبری گروهی از آکرومانتولاها را بر عهده داشت. باوجود وفاداری به هاگرید، آراگوگ و فرزندانش به انسانها به چشم شکار نگاه میکردند.
- میرتل گریان: میرتل: این نام از گیاه “مورد” گرفته شده است که در بسیاری از فرهنگها نماد عزاداری، مرگ و جاودانگی است. این انتخاب کاملاً با شخصیت میرتل هماهنگ است، زیرا او روحی سرگردان و غمگین است که در دستشویی دخترانه هاگوارتز زندگی میکند. گریان (Moaning): این واژه به معنای ناله و شکایت است که دقیقاً رفتار میرتل را توصیف میکند. او اغلب در حال گریه و شکایت از گذشتهاش است و بهخاطر مرگ غمانگیزش، همیشه ناراحت باقیمانده است. نقش در داستان: میرتل یکی از ارواح تأثیرگذار هاگوارتز است. او به هری در کشف تالار اسرار کمک کرد و همچنین معمای تخممرغ طلایی در مسابقات سه جادوگر را برای او روشن کرد. این نامگذاری نشاندهنده غم، سرگردانی و ارتباط با مرگ در شخصیت میرتل است.
نکته آخر: در فصل آخر جلد دو، زمانی که راز دفترچه برملا میشود جملهای را از زبان پدر ویزلیها میشنویم که میگوید:” من همیشه به بچهها گفتم به وسایلی که عقل و منطق دارند، اعتماد نکن”. من از زمانه نگارش کتاب توسط رولینگ، میزان دسترسی افراد به گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی بیخبرم؛ اما برداشت من بهعنوان خواننده از این عبارت، حرف مستقیم رولینگ به تمام آدمهای روی زمین است: که اسیر شبکههای اجتماعی و گوشیهای تلفن همراه نشده و آنچنان که جینی ویزلی تمام زندگی خود و رازهایش روی دایره دفتر تام ریدل ریخت و در نهایت ولدمورت (همان تام ریدل) به نهایت سوءاستفاده خودش را از این دختر بعمل آورد، اسرارشان را به این موجود ترسناک نسپارند.
در پایان این گزارش اقرار میکنم که نتوانستم اوج شگفتزدگی خودم را از شیوه کاری این نویسنده پنهان کنم. کسی که برای هر پرونده شخصیت خود حدود 600 صفحه مطلب دارد، در مورد بازی کوئیدیچ چند صفحه کتاب نوشته است و در شناخت زبان و ادبیات و ترکیب معنایی آنها هیچ کموکسری در کارش باقی نگذاشته، شایسته ماندگاری است.
دیدگاهتان را بنویسید