جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • پادکست
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارناداستانجنگ آدم را عوض می‌کند

جنگ آدم را عوض می‌کند

17 تیر 1404
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
ناداستان

به قلم فاطمه عباسی

درست دو هفته بعد از اینکه کرونا مهمان ایران شد، من به مقصد بندرعباس سوار هواپیما شدم. آن دو هفته هم خانه مانده بودم که وجدانم راحت شود، ناقل نیستم. هر کس می‌گفت نرو خطرناک است. می‌گفتم:«من مردن کنار خانواده‌ام را به زندگی در تنهایی ترجیح می‌دهم.» لامصب خیلی جمله با کلاسی بود. از فرودگاه مستقیم رفتیم خانه خواهر شوهرم. آن‌ها اعتقادی به کرونا نداشتند. همه ناهار دورهم قرمه سبزی خوردیم. شام هم مادر شوهرم نان توموشی پخت. یک نان محلی که رویش سس ماهی می‌ریزند. شاید برای شما حال به همزن به نظر بیاید ولی من و بچه‌هایم عاشقش هستیم. شب که می‌خواستم بروم خانه مادرم صدایی توی ذهنم می‌گفت؛ همین یک روز دورهمی ارزشش را داشت بیایی بندر حتی اگر مریض شوی. همه دنیا از کرونا ناراحت بودند ،من خوشحال. کرونا همه را از خانواده شان جدا کرده بود. اما من را به خانواده‌ام رسانده بود. داشتم بهترین قرنطینه جهان را تجربه می‌کردم که مردم یادگرفتند چه‌طور با کرونا زندگی کنند. همه جا کم کم باز شد و من بعد سه ماه مجبور شدم به تهران برگردم. کلمه مجبور را دوباره بخوانید. آدم مگر از دیدن پدر و مادرش سیر می‌شود؟ روزی که به یک پسر ساکن تهران جواب بله دادم، فکر اینجایش را نمی‌کردم. تهران شهر بزرگی بود و خیلی ابهت داشت آدم ازدواج کند و برای زندگی برود تهران. پیش همه دوستانم افه وابسته نبودن به خانواده و مستقل بودن می‌آمدم؛ ولی ده سالی می‌شود که دستم رو شده است. از بس توی گروه رفقا از تنهایی نالیده بودم و نوشته بودم:« مهاجرت خر است.» این حس تنهایی بعضی وقت‌ها خیلی شدید‌تر می‌شد، مثل شب‌های یلدا که همه دوست و آشنا می‌رفتند قاطی فک و فامیل‌شان. آن وقت من می‌ماندم و حوض نداشته خانه‌مان. همه می‌دانستند دنبال چهار روز تعطیلیم که ساک ببندم بروم بندر. یک بار که دوست روانشناسم اتفاقی صحبت تلفنی من با خواهرم را شنید. گفت: «اصلا فکر نمی‌کردم اینقدر به خانواده‌ات وابسته باشی.»گفتم:« وابسته نیستم دلیلی برای تهران بودن ندارم نه درس می‌خوانم نه مقام و منصبی دارم که بگویم برای پیشرفتم دارم سختی می‌کشم. هرکاری اینجا می‌کنم بندر هم می‌توانستم انجام دهم.»به این جمله فلسفی بعد خواندن کتاب مهاجر سرزمین آفتاب رسیده بودم. طرف خانواده‌اش در ژاپن را ول کرده بود مسلمان شده بود آمده بود ایران .به شوهر ایرانی‌ش هم گفته بود تصمیم گرفته‌ام دیگر نروم ژاپن. من که سالی دو سه بار خانواده‌ام را می‌دیدم دلتنگی امانم را می‌برید. آن وقت یکی از آن سر دنیا آمده بود و از رها کردن خانواده‌اش برای اسلام می‌گفت. بعد خواندن کتاب حسابی فکرم درگیر شد. خیلی تلاش کردم متحول شوم و من هم دوری خانواده‌ام را تحمل کنم . اما متاسفانه موفقیت آمیز نبود. به‌جایش به آن جمله فلسفی رسیدم:«او دلیلی برای ماندن داشته من ندارم!» خرداد داشت جایش را به تیر می‌داد که یک صبح جمعه حدود ساعت چهار صبح با صدای زنگ موبایلم بیدار شدم. توی خواب و بیداری بودم که فهمیدم اسرائیل تهران را زده و دوست بندریم تماس گرفته تا مطمئن شود سالمم. اگر بگویم نترسیدم دروغ گفته‌ام. حتی جرات نکردم کلیپی که توی گروه فرستاده بودند را باز کنم.یا بروم توی حیاط خلوت دست به آب. گفتم:«خدایا می‌خواستی بکشی توی خواب می‌کشتی چرا بیدارم کردی؟»دوست بندریم اولین نفری بود که زنگ زد اما آخرین نفر نه. به لطف چهار سال زندگی در خوابگاه در کل کشور دوست و رفیق داشتم. یکی زنگ می‌زد بیا شمال،یکی پیام می‌داد بیا قم پیش ما یکی دعوتم می‌کرد گلپایگان مدارس تعطیل شده بود. ادارات دورکاری داده بودند. اما من چمدانم را گذاشته بودم ته کمد دیواری. افت داشت حالا که دشمن حمله کرده جمع کنم بروم. توی ذهنم یک جور بفرما زدن به دشمن بود. تابستان گذشته بود که کتاب فرنگیس را خواندم. زنی اهل یکی از روستاهای مرزی کشور که بعد از جنگ حاضر نبود خانه‌اش را ترک کند. اصلا درکش نمی‌کردم .چرا اینقدر اصرار داشت خانه‌اش بماند؟ از دستش عصبانی هم می‌شدم که برای ماندن در خانه دارد همه را به دردسر می‌اندازد. اما حالا انگار ترس جایش را به یک فرنگیس توی دلم داده بود. جنگ آدم را عوض می‌کند .امروز که دوستم پشت تلفن داد می‌زد:« آخه می‌خوای بمونی تهران چیکار کنی ؟ مگه کاری از دستت برمیاد؟ جنگ برای مردهاست.»به آشپزخانه نگاه کردم برنج داشت دم می‌کشید. من باید این شعله را روشن نگه می‌داشتم. این شعله فقط غذا نمی‌پخت .مثلاً ظهر جمعه دختر دایی شوهرم هراسان زنگ زد و نگران ما بود، چون توی فضای مجازی دیده بود مردم تهران دارند فرار می‌کنند. وقتی من گفتم دارم بادمجان سرخ می‌کنم و فردا مهمان دارم آرام شد. گاز روشن خانه ما این روزها فقط غذا نمی‌پزد ،آدم ها را دل‌گرم می‌کند.یا همسایه بغلی که همه فامیلش تهرانند ، وقتی بوی غذا من بپیچد توی ساختمان خیالش راحت می‌شود که تنها نیست.حالا من برای تهران ماندن یک دلیل مهم دارم:”مقاومت”

برچسب ها: باشگاه ادبی بانوی فرهنگجستارجنگ دوازده روزهحوزه هنریروایتفاطمه عباسیمقاومت
قبلی مجموعه صوت آموزشی رایگان "جنگ را با دقت ببین و در آرامش بنویس" (بخش اول)

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتاب گردی کتابگردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • جولای 2025 (5)
  • می 2025 (29)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (10)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=13904

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.