بسمالله
17 تیر 1404
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ

به قلم سمیه شاکریان
همیشه گفتهاند، پشت سر هر مرد موفقی یک زن وجود دارد. راست گفتهاند؛ اما یک اتفاق به من ثابت کرد، برعکس این فرضیه هم وجود دارد.
– اللهاکبر… اللهاکبر
صدای سحر امامی توی استودیوی شبکه خبر میپیچد.
– ساختمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران توسط رژیم صهیونی مورد هدف قرار گرفت.
سحر امامی بی وفقه رجز میخواند. انگشت اشاره دست راستش را بالا برده و مثل سید حسن نصرالله مبارز میطلبد. صدایش را بالا میبرد و تا آخرین ثانیه اصابت موشک دشمن سر جایش مینشیند. به زیر صداها دقت میکنم. مردی در پشت صحنه، سحر را پشتیبانی میکند. صدای مرد میآید:
– مردم شریف ایران
سحر تکرار میکند:
– مردم شریف ایران! …
مرد فریاد میزند:
– اللهاکبر
سحر فریاد میزند :
– اللهاکبر
“لامِ” اللهاکبر و “لامِ” جمهوری اسلامی ایران در جملات مجری غلیظ و درشت است. انگار همه خشم و نفرتها توی همین یک حرف از 32 حرف فارسی، جمع شده است. سحر از استودیو بیرون میرود و شبکه خبر بیهیچ توقفی ادامه برنامه را به ما نشان میدهد. این چند روز دلم میخواست صاحب آن “اللهاکبر”های پشت صحنه را بشناسم. همان گمنامی که تا آخرین لحظه، سحر امامی را تنها نگذاشت و او را تبدیل به قهرمانی جهانی کرد. دیشب مرد پشتیبان را پیدا کردم. توی تصاویر دوربین مدار بسته سازمان، بدون اینکه منتظر فرمان و دستوری باشد، آتش به اختیار عمل میکند. وقتی همه از اتاق خارج میشوند، او گوشی تلفن سفیدی را که در دست دارد روی میز میاندازد. پشت صندلی مینشیند. با دکمهها و کلیدهای روی میزش کار میکند. مدام اللهاکبر میگوید . تا وقتی کسی نیامده تا دستش را بکشد و بیرونش کند، ادامه میدهد. راوی میگوید:
” او شبکه را تحویل داد و رفت.”
و سکوت…حالا فهمیدهام او مدیر تولید بوده است. مردی که باعث موفقیت یک زن شدهاست. حتی اسمش را نمیدانم. فقط میدانم فرضیهای جدید برایم ثابت شد.
دیدگاهتان را بنویسید