آسمانیترین پیوند

به قلم فاطمه سادات حسینی
علی (علیهالسلام) روبهروی پیامبر نشسته بود. دو زانو و سر به زیر. چنان که گویا سر در گریبان فرو برده…پیامبر (صلواتاللهعلیه) برخاستند:
_ علی جان خواستهات را بیان کردی. اکنون این فاطمه است که باید سخنش را بشنوم.
فاطمه (سلاماللهعلیها) نیز با شنیدن کلام پدر، سر به زیر انداخت. در این هنگام جبرئیل نازل شد. در حالیکه حریری از بهشت همراه داشت. پیامبر (صلیاللهعلیه) از او راجع به حریر و خطوط نورانی روی آن سؤال کردند. جبرئیل سلام خداوند را بر ایشان رساندند و گفتند:
_ ای محمد! خداوند برای تو، دامادی برگزید و او پسر عموی توست. و به من امر فرمود تا فاطمه (سلاماللهعلیها) را به عقد علی (علیهالسلام) درآورم. من هم، فرشتگان را شاهد گرفتم و عقد آنها را بستم و این خطوط نور، شهادت فرشتگان بر این عقد است.
پیامبر (صلواتالله علیه) بر چهره فاطمه لبخند زدند. از جای برخاستند و نزد علی (علیهالسلام) بازگشتند:
_ علی جان بشارت بر تو باد که خداوند به من امر کرده است تا پس از آسمانها، میان تو و فاطمه بر روی زمین، خطبه عقد را جاری نمایم.
اشک شوق در چشمان علی (علیه السلام) حلقه زد. و قطرههای عرق بر پیشانی مبارکشان نقش بستند. آنگاه آسمانیترین پیوند در خانه پیامبر (صلوات اللهعلیه) میان فاطمه (سلامالله علیه) و علی (علیهالسلام) پا گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید