جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارپایگاه نقدنقد داستان کوتاهنقد داستان کوتاه «ماهی»

نقد داستان کوتاه «ماهی»

10 تیر 1402
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
نقد داستان کوتاه

نام داستان: ماهی

به قلم سیده اعظم الشریعه موسوی

 

حمید یک هفته‌ای بود عضو جدید خانواده نامداری شده بود.

با خوشحالی وارد خانه شد: سلام عزیزجون.

  • سلام پسرم.
  • عزیز جون با اجازه‌تون اینا رو خریدم تا برای فردا شب‌ که شب عید هست درست کنید.
  • دستت درد نکنه پسرم. چرا زحمت کشیدی.

عزیز جون نایلون مشکی را از حمید گرفت و داخل آشپزخانه رفت.

حمید و فرزانه مشغول صحبت بودند. با صدای جیغ عزیزجون به طرف آشپزخانه دویدند.

عزیزجون مویه کنان وسط آشپزخانه نشسته بود.

  • چی شده عزیزجون؟
  • ماهی، ماهی.

نگاه‌ها ‌چرخید سمت سینک ظرفشویی.

  • ای وای من! حمید ماهی خریدی؟
  • آره. مگه چه اشکالی داره؟
  • فعلا قضیه ماهی رو ول کن. زیر بغل‌های عزیز جون رو بگیر ببریم روی تختش.

عزیز جون روی تخت دراز کشید.

فرزانه قرص زیر زبانی را در دهانش گذاشت.

عزیز دَم گرفته بود: ای رودِم، ای رود.

  • آروم باش عزیز جون سعی کن بخوابی.

فرزانه بدون اینکه حرفی بزند به حمید اشاره کرد به سالن برود. خودش هم دنبال او راه افتاد.

حمید با چهره‌ی درهم به مُخَدَّه‌های سنتی تکیه داد.

فرزانه رو به روی قاب عکس رضا ایستاد. بغضش را قورت داد: از وقتی که داداش رضا در اروندرود مفقودالاثر شد عزیز جون طاقت دیدن ماهی نداره.

 

نقد داستان”ماهی” به قلم احسان عباسلو

فاصله بین توضیح سطر اول و سطر دوم نشان می دهد که سطر اول را نویسنده مجبور بوده بنویسد تا توجیه و دلیلی برای کنش شخصیت برای خرید ماهی و ندانستن وضعیت عزیزجون در ادامه داشته باشد. اما نباید این اجبار باعث شود شما ناگهان چیزی بنویسیدکه خیلی با ادامه متن (چه در بعد از آن و چه در قبل از آن) فاصله داشته باشد. نیازهایی از این دست را بایست در دل متن ببرید یعنی مساله‌ی تازه پیوستن حمید به آن خانواده را خیلی معمولی در لابلای بقیه خطوط قرار دهید و لزومی هم ندارد که خیلی هم مستقیم باشد. اشاره ای به این مساله کافی است.

علی ایحال جدای این قضیه فاصله بین دو سطر اول خیلی ناگهانی و غیرمنطقی است:

“حمید یک هفته‌ای بود عضو جدید خانواده نامداری شده بود.

با خوشحالی وارد خانه شد…”.

از یک توصیف ناگهان وارد یک کنش شده ایم که ربطی به آن توصیف ندارد. در داستانی به این اندازه مختصر و کوچک، و حتی در داستان کوتاه، می باید وقتی متن را می خوانیم نوعی حس پیوستگی میان توصیفات و کنش ها از همان آغاز و گشایش تا انتها داشته باشیم. هر گونه گسستگی و گسیختگی باعث می‌شود تا حس واحد که لازمه این قالب است از دست برود.

استفاده از “با خوشحالی وارد خانه شد” هم خیلی جمله زیبایی برای بخش گشایش نیست. نه دلیل مشخصی برای خوشحالی داریم و نه این خوشحال بودن دال بر چیز خاصی است و نه در ادامه به کار آمده است. آیا از این که حمید عضو این خانواده شده خوشحال است؟ یا چون به نامزد و یا زنش سرزده؟ یا چون ماهی خریده آورده تا دور هم باشند؟ گشایش این داستان را باید تغییر دهید. مقدمه بهتری لازم دارید ولو اینکه کمی داستان بلندتر شود. در تمام قالب ها، کیفیت مهمتر از اندازه است.

استفاده از نایلون مشکی هم باز از همان اجباراتی است که شما ملزم به رعایت آن بوده اید. چون قضیه ماهی را باید کمی طول می دادید و اول نبایست لو می رفت، آن را در نایلون مشکی گذاشتید تا داستان به آشپزخانه بکشد و آنجا گره گشایی انجام شود. این اجبارات غیرطبیعی از کیفیت داستان کم می کنند. در ثانی بعید است ماهی و مواد خوراکی از این دست را در نایلون مشکی که غیربهداشتی است قرار داده باشند. از این ها گذشته بوی ماهی هرقدر هم که در چیزی پیچیده شده باشد باز می تواند لو برود. و اگر باز بپذیریم که بو هم پنهان مانده، نمی شود که عزیز خانم سئوال نکند که حمید چی خریده. در این موارد بالاخره یک سئوالی می پرسند که این چیست؟

به نظر شما منطق داستان را بر اساس ذهن و میل خودتان چیده اید و این امر برای داستان قابل قبول نیست. رفتار طبیعی و زندگی طبیعی منطق طبیعی هم دارد. برش طبیعی از زندگی این منطق را باید حفظ کند.

شاید گفته شود از منطق هم به دور است که حمید از گذشته این خانواده اطلاع نداشته باشد و اگر مثلا داماد این خانواده شده، طبیعی است که همه چیز را در مورد این خانواده باید بداند. اما دانستن همه چیز به این معنا نیست که بداند عزیز خانم، مادر رضا، به خاطر پسرش نسبت به ماهی این اندازه حساسیت پیدا کرده. می پذیریم که حمید می تواند از این نکته غافل باشد.

در مجموع شما داستان را ب مبنای ایده نهایی تان در پایان بندی نوشته اید اما بخش اولیه و به خصوص گشایش را نتونسته اید خوب جمع کنید تا ارتباط منطقی و زیبایی میان سه بخش گشایش و بدنه و پایان بندی ایجاد شود. باید گشایش را بازنویسی نمایید. منطق های حرکتی را در دل داستان قرار دهید و خیلی طبیعی پیش بیایید. این داستان اگر غیرطبیعی روی دهد دیگر زیبا نیست. حتی اگر لازم است قضیه خرید ماهی را جور دیگری شکل دهید مثلا عزیز خانم منزل نبوده و خانه همسایه و یا در حمام بوده و شاید طبیعی تر سرنماز بوده وقتی حمید آمده و ماهی را گذاشته در آشپزخانه. بعد آمده سلام علیک کرده و رفته آشپزخانه و ماهی را دیده. این طبیعی‌تر است. منطقی بودن و طبیعی بودن را فراموش نکنید. موفق باشید.

برچسب ها: احسان عباسلواصول نویسندگیتوصیف در داستانداستان کوتاهزاویه دید داستانسیده اعظم الشریعه موسویشخصیت پردازی داستانمنطق داستاننقدنقد داستاننقد داستان کوتاهنقد داستان کوچکنویسندگی خلاقنویسنده
قبلی کلاس شاهنامه خوانی ویژه نوجوانان 9 تا 13 سال
بعدی نقد و بررسی کتاب «جایی آن طرف پرچین»

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتابگردی کتاب گردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • می 2025 (10)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (9)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=10128

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.