جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارپایگاه نقدنقد داستان کوچک (قندونقد)قند و نقد داستانک های عاشورایی

قند و نقد داستانک های عاشورایی

14 شهریور 1402
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
نقد داستان کوچک (قندونقد)

در سومین جلسه‌ی بررسی داستانک‌های عاشورایی با عنوان” قند و نقد” که برنامه‌ی جانبی سومین سوگواره عاشورایی داستان ده به شمار می‌آید، تعدادی از کارشناسان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، اثری از خانم زهره نمازیان را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
شرح این گفتگو را اینجا بخوانید:
🔽🔽🔽

زره، روی تنش تاب می خورد. سرش برای کلاه جنگی زیادی کوچک بود.
اما سینه سپر کرده بود. سنگینی شمشیر را دو دستی مهار کرده، غرور و غیرت را در چشمانش ریخته و رجز می خواند.
همان اول شناختش.
هم بازی پسرش را.
خنده اش گرفت. او الآن باید وسط کوچه، برای بچه ها از مراسم روغن مالی موهایش بگوید و تیر در قلب بچه های دیگر بکند.
اینجا، وسط میدان جنگ، چه می کرد.
اما از شنیدن صدایی که هنوز به صافی صدای کودک بود تا به گرفتگی صدای نوجوان، قلبش لرزید و زهرِ خنده در قلبش فرو رفت.
صدا مثل شمشیری برنده بالا رفت و بر جان ها فرود آمد.
” امیری حسین فنعم الامیر ”
قلب های زیادی را لرزاند که صدایش را بریدند.
به یک ضرب.
تن و بدنش هنوز رعشه داشت ولی سر، خونین و خاکی، کنار پای مادر آرام گرفته بود.
از روی اسب دیگر چیزی نمی دید.
مه غلیظی از گرد و خاک جلوی دید را گرفته بود.
خودش را از روی اسب پایین انداخت.
یال نرم و سیاه اسب به کلاه خود گرفت و کشیده شد.
اسب تکان نخورد ولی کلاهش افتاد.
روی زمین نشست. تا از لای پای اسبها، بهتر ببیند.
باورش نمی شد.
سرش را به پای اسب تکیه داد‌. مغزش می جوشید. عرقِ پیشانی، موهای سیاه اسب را به هم چسباند.
صدای بگو مگوی خانه در سرش پیچید.
مادر، نمی شود تو هم مثل بحریه موهای مرا روغن بزنی
برو مادر حوصله ندارم
عمر می گوید بلندی و زیبایی موهایش بخاطر روغن مالی مادرش است. نمی دانی روغن که می زند چه فری می خورند.
بیا این روغن این هم دست های بیکار خودت
** ولی مادر…
وسط دعواهای خانه ی خودش،از مادرانگی هایش زیاد شنیده بود.
ولی آنچه می دید، داشت ذوبش می کرد.
نمی فهمید این عشق بود یا جنون.
بارها در حالی دیده بودش که پنجه در موهای بلند و زیبای پسرش می کشید.
و حالا
در سه تیغ آفتاب کربلا از میان انگشتان دستش، از لابه لای همان موهای بلند و فرخورده ی محبوبش خون می چکید.
موهای سر ، در مشت گره کرده اش بود و شمشیر در دست دیگرش.
این، بحریه، همان مادر عاشقی بود که می شناخت؟!
همان که نفسش به نفس پسری بند بود که الان بی نفس بود؟!
این سری که به شمشیر و نیزه ها می کوبد سر همان عزیز کرده ی یازده ساله اش بود؟!
طنین صدایی دوباره در گوشش پیچید.
امیری حسین فنعم الامیر
افسار اسب را گرفت تا زمین نخورد.
زمین زیر پایش تکان می خورد.
تازه می فهمید راه را اشتباه آمده بود.

✍️زهره نمازیان
🔽🔽🔽

ابتدا سرکار خانم عطیه صالحیان به بررسی اثر پرداختند:
“نویسنده داستان با تصویرسازی، زبان ونثر خوب به خوبی توانسته مخاطب را همراه داستان کند هرچند که بعضی از فعل‌ها در داستان با زمان هم‌خوانی نداشتند.
اما نکته قابل توجهی که می‌توان گفت، نداشتن نام داستان است. نام یک اثر هویت آن است و اگر اثری نام نداشته باشد یتیم است. جدای این‌ نکته در داستان کوچک نام یک داستان می‌تواند تکمیل کننده آن باشد.
نکته دیگری که به این داستان وارد است، وجود کلمات بسیار و به نوعی طولانی بودن داستان است. رسالت داستان کوچک این‌ است که با وجود کوچکی و کلمات کم بتواند بر مخاطب تاثیر بگذارد. اما در این داستان این‌چنین نیست ما حتی در داستان یه پرش زمانی هم داریم و جمله “امیری حسین فنعم الامیر” دو بار تکرار شده.
من هدف نویسنده و نوع نگاه او را تحسین میکنم اما برای داستان کوچک پیشنهاد می‌کنم تکه آخر داستان را کوتاه‌تر کند و روی کاغذ بیاورد. حتی می‌تواند پشیمانی فرد را با یک جمله کوتاه نشان دهد؛ نیازی به سه جمله پایانی نیست، هرچند که به نظرم این اثر امکان این که داستان کوتاه شود را دارد.”
جناب آقای سید حسین یادگار نژاد هم به نقطه ضعف اولیه‌ی این اثر یعنی نداشتن عنوان اشاره کردند و فرمودند:
بانوی فرهنگ: “اولین نکته و شاید مهمترین نکته، نداشتن عنوان است. مثل فروشگاهی که تابلو ندارد و ما باید وارد شویم تا متوجه کالاها بشویم. از طرفی، نام داستان در مینیمال‌ها، یک کلید است که در برخی موارد به پیشبرد داستان کمک می‌کند و بعضی جاها هم گره‌گشای داستان است.”
سپس افزودند:
“مطلب مهم دیگر، اشکالات نگارشی داستان است. ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که نویسنده‌ایم، اما با قواعد دستوری بیگانه باشیم. اگر این اشکالات را هم نادیده بگیریم، عدم وجود این علائم، موجب سخت‌خوان شدن داستان می‌شود. «اما» معمولاً در ابتدای یک جمله پیرو می آید و باید بعد از ویرگول بیاید، مگر در موارد نادر، لیکن می‌بینیم که در این داستان، چندین جا خطا رخ داده است.

جدا کردن جملات هم یک نوع سکته در داستان ایجاد کرده که نیاز به ویرایش دارد. برای وقوع همزادپنداری و حس آمیزی در داستان باید از ابزار دیگری در داستان استفاده کنیم، نه منقطع کردن متن.
مسأله دیگر، چند صدایی در داستان است. در ابتدا از زبان فردی ناظر داستان روایت می شود و در ادامه انگار راوی عوض می شود.
در میانه داستان، فردی در دیالوگ خود از بحریه حرف می‌زند و در انتها، بحریه خودش در صحنه قرار دارد. من متوجه نشدم که شخصیت اصلی داستان کیست و چه ارتباطی بین اینها وجود دارد. یعنی نویسنده شفافیت لازم را ایجاد نکرده و یا تفکیک لازم را بین شخصیت ها قائل نشده است.
این مسئله در آنجا که می‌گوید “سر به زمین افتاده” و دوباره می گوید “سرش را به اسب تکیه داده”، باز هم چالش برانگیز است.
در چند خط پایانی، آنجا که می‌گوید، «این، بحریه، همان…. »، این مطالب مشخص نیست که چه کارکردی در داستان دارد. یعنی باید مشخص شود که اینها واگویه است، دیالوگ است، خیال است و یا…
آن جمله پایانی، «تازه می فهمید…»، یک مفهوم انتزاعی دارد. کدام راه را اشتباه آمده است؟ یعنی از جنگ و همراهی امام حسین پشیمان شده؟ مگر کدام طرفی است و در کدام جبهه می جنگد؟ من که متوجه این موضوعات نشدم و فکر کنم برای دیگر مخاطبان هم جای سوال دارد.
در خصوص حذف حشویات و زواید هم باید عرض کنم که می توان خلاصه‌تر نوشت، دیالوگ‌ها و جملاتی را که نقشی در داستان ندارند، کنار گذاشت و در مجموع آن را پخته‌تر کرد.
نقاط قوت این داستان، فضاسازی خوب و تصاویر روشنی بود که به خواننده ارائه شده و می توان آنها را مجسم کرد.”
سرکار خانم فرزانه فراهانی، سومین کارشناس این نشست در چند مورد با نظرات جناب آقای یادگارنژاد موافق بودند و فرمودند: “با نقدهای آقای یادگار نژاد موافقم. نداشتن عنوان، ابهام در متن، عدم رعایت نکات ویرایشی و انتظاری که از یک نویسنده برای رعایت حداقلی آن هست.
در مورد این مطلب نیز بسیار موافقم که بهتر می‌بود اگر ابزار دیگری برای این همذات‌پنداری و حس‌آمیزی انتخاب می‌شد.
موضوع روغن‌مالی موها که مادر در گفت‌وگوی با پسر آن را انجام هم نمی‌دهد و می‌گوید: “دست‌های بیکار پیدا کن”، حالا همان شده برایش ابزار! موضوعی که آن‌قدرها هم دست‌آویز خوبی نیست که در این صحنه‌ی مهم به یاد بیاید و می‌توانست انتخاب بهتری داشته باشد.ضمن اینکه توصیف زیبایی موهای عمر هم چندان دلچسب نبود!”
نکته دیگری که سرکار خانم فرزانه فراهانی به آن پرداختند، شخصیت‌پردازی غیر دقیق در این اثر بود:
“مطلب دیگر شخصیت اصلی است که پرداخت ندارد و علت همراهی‌اش فقط یک جمله‌ است که تکرار می‌شود. اگر این توصیفات زیادی و اطناب در کار نبود شاید این توقع کمرنگ می‌شد، اما با وجود این فضاسازی که انجام شده انتظار پیرنگ باقوام‌تری می‌رود.”

برچسب ها: باشگاه ادبی بانوی فرهنگتکنیک های داستان نویسیچند صدایی در داستانحس آمیزی در داستانحوزه هنریداستان کوتاهداستان کوچکداستانکزهره نمازیانسوگواره عاشورایی دهسید حسین یادگار نژادشخصیت پردازی در داستانعطیه صالحیانفرزانه فراهانیقند و نقدکوتاه نویسینقد ادبینقد داستانهمزادپنداری در داستان
قبلی مهلت شرکت در «سوگواره عاشورایی ده» تمدید شد
بعدی مجموعه داستانک های #عزیزم_حسین(ع)

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتابگردی کتاب گردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • می 2025 (10)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (9)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=10515

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.