جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما

ورود

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

0
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود
  • خانه
  • درباره ما
    • اهداف بانوی فرهنگ
    • تاریخچه بانوی فرهنگ
  • اخبار
    • گزارش نشست
    • اخبار و رویدادها
    • مسابقات و فراخوان
  • یادداشت
  • قفسه کتاب
  • پایگاه نقد
    • نقد داستان کوچک (قندونقد)
    • نقد داستان کوتاه
    • مرورنویسی
    • نویسندگان
  • دفتر داستان
    • داستان
    • داستانک
    • ناداستان
  • یک لقمه ادبیات
  • حلقه فانتزی
  • نگارخانه
    • عکس
    • آوا
    • نما
  • بسته های آموزشی
  • تماس با ما
ورود

وبلاگ

بانوی فرهنگاخبارمقالاتیادداشتجستار”جوشن علی‌اکبرها”

جستار”جوشن علی‌اکبرها”

21 بهمن 1403
ارسال شده توسط بانوی فرهنگ
مقالات، یادداشت

به قلم زینب قربانعلی‌زادگان

۲۲ بهمن چه روزی است؟۱_روز درختکاری۲_روز معلم_۳_روز دانش آموز۴_روز پیروزی انقلاب.

پشت فرمان بودم که این سوال از را رادیو شنیدم. مسابقه بود انگاری. ولی برای رده چند سال را نفهمیدم. چون بعداز سبز شدن چراغ چهارراه، اولین جای پارکی که پشت چراغ قرمز نشانه رفته بودم را، از آن خودم کردم و با افتخاری مثل فتح یک قله، از ماشین پیاده شدم. صدای خانم گوینده هنوز توی گوشم بود ۲۲ بهمن چه روزی است؟پیش خودم فکر کردم طراح سوال مشغول کاری بوده و سرسری یک چیزی پرانده و رفته پی کار اصلی‌اش. حتی بچه کلاس اولی من هم جواب سوال را می‌دانست. ولی فکرم از طرح سوال و جواب‌هایش سخت گره خورده بود. وارد اولین مغازه نوشت افزار شدم. قرار بود برای ۳۰ تا بچه کلاس اولی‌‌، با نشانه (ش)و(م) یاد بود بگیرم. از خانم فروشنده راهنمایی خواستم. شاخ پلاستیکی برایم آورد.ت عجبم را که دید رفت و با شیر و شِرِک برگشت. نفس عمیقی کشیدم. خودم را به آرامش دعوت کردم با تشکری کوتاه، فرار را برقرار ترجیح دادم. سه چهارتا مغازه دیگر را سر زدم. برای نشانه (م)مرد عنکبوتی آوردند. به خودم گفتم کظم غیظ کن دختر! سلیقه تو نیست. بقیه شاید بپسندند. من چیز غنی‌تری می‌‌‌خواستم. چیزی شبیه یک فرهنگ. سخت بود. فروشنده ها می‌پرسیدند ((دقیقا چی میخوایین؟)) و من دقیقش را نمی‌دانستم. فقط می‌خواستم آنجا،توی مغازه‌ ایی در شهر مذهبی ایران چیزی پیدا کنم که ارزشمند باشد. نمی‌دانستم توقعم زیاد است. این را فروشنده گفت.((شما توقعتون زیاده..هرجا بری همینه دیگه خانوم)) داخل ماشین برگشتم. حرصم از ناکام ماندن در خرید را‌،روی در ماشین خالی کردم و کوبیدمش به هم. اولین دانه های باران روی شیشه خورد. بوی خاک نم‌خورده بلند شد. صدای گوینده رادیو هنوز پراز انرژی بود. یاد سوالش و گزینه ها افتادم، خنده‌ام گرفت. در مسیر برگشت پشت ترافیک ماندم. از دور تابلوی مثلثی کارگران مشغول کارند را دیدم. داشتند پرچم های شعبانیه را به تیر چراغ برق می‌زدند. تا به خانه برسم فکرم پیش سوال فروشنده‌ و گوینده رادیو در رفت و آمد بود. کلیدم را پیدا نمی‌کردم. زنگ زدم. پسرم به جای اینکه در را باز کند پرسید ((مامان شناسنامه‌ات کجاست؟))جا خوردم. گفتم ((در رو باز کن. شناسنامه میخوای چیکار))((میخوام ببینم چه فصلی به دنیا اومدی. فصلا رو یاد گرفتیم))بی‌حوصله گفتم شناسنامم توی کشوی…جرقه‌ایی که باید می‌خورد، خورد.سمت ماشین برگشتم.حالا دقیقا می‌دانستم چه می‌خواهم. قصدم پاساژ قدس بود. به فروشنده گفتم ۳۰ تا شناسنامه شهدایی می‌خواهم. عکس و مشخصات را برایتان میفرستم. پشت کامپیوتر قدیمی اش نشست عینکش را گذاشت و گفت این عکسها و مشخصات را دارم. همانی بود که می‌خواستم عکس شهدا و زندگی‌نامه شان. همان را سفارش دادم. عکسی که در فضای مجازی دست به دست می‌شد را هم نشانش دادم همان که زنی روبه روی لوله تانک ایستاده. گفتم ((اینم میخوام با یه قصه بچگونه)). امروز سفارش‌هایم رسید.پ سرم باذوق پرسید ((کی میاری مدرسه ؟))گفتم ((دو سه روز به ۲۲ بهمن)).خندید و گفت ((اخ جون مدیرمون گفته روز قبل از ۲۲ بهمن می‌خواهیم تو باغچه مدرسه نهال بکاریم)).سوال گوینده رادیو از ذهنم گذشت. شاید باید، همه گزینه‌ها درست است،به جواب اضافه می‌شد.۲۲ بهمن۵۷، درختی کاشته شد که بعد از آن معلمانی آبیاری اش کردند و دانش آموزانی گرده افشانش بودند. روی کتابچه هایی که باعکس زن و تانک بود زدم( م )مثل مقاومت. می‌خواستم فرازی از جوشن روی شناسنامه ها بنویسم. شناسنامه علی اکبر شیرودی زیر دستم داوطلب شد. لبخند رضایت زدم. بین فرازها( یا دلیل من لا دلیل له)را مناسب دیدم. یعنی (ای راهنمای کسی که راهنمایی ندارد)برای ۳۰ علی اکبر کلاس اولی،چی بهتر از راهنمای کار بلد؟! خدا کند همیشه،تابلوی مثلثی شکل( دشمنان مشغول کارند)را،از فاصله دور ببینند.خدا کند با جوشن آگاهی، خوش بدرخشند. روی شناسنامه ها برچسب زدم، (ش )مثل شناسنامه (ش) مثل شهید…

 

برچسب ها: 22 بهمنباشگاه ادبی بانوی فرهنگجستارحوزه هنریدهه فجرزینب قربانعلی‌زادگان
قبلی جستار "علی اکبر جوشن پوشید، صف به صف دشمنان انقلاب مقابلش ایستادند."
بعدی خدای جنگ ، خدای صلح، "روایتی از فیلم خدای جنگ"

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
برچسب‌ها
آموزش داستان نویسی آموزش داستان‌نویسی آموزش نویسندگی احسان عباسلو ادبیات ادبیات داستانی اصول نویسندگی امام حسین ایده اولیه داستان باشگاه ادبی بانوی فرهنگ بانوی فرهنگ توصیف در داستان تکنیک های داستان نویسی حوزه هنری داستان داستان نویسی داستانک داستان کوتاه داستان کوچک داستان‌نویسی رمان روایت سارا عرفانی سوگواره عاشورایی ده عاشورا قصه محرم مرضیه نفری معرفی کتاب مولود توکلی ناداستان نقد نقد داستان نقد داستان کوتاه نویسنده نویسنده شو نویسندگی نویسندگی خلاق نیلوفر مالک پیرنگ داستان کتاب باز کتابخوانی کتاب خوب کتابگردی کتاب گردی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها
بایگانی‌ها
  • می 2025 (10)
  • آوریل 2025 (7)
  • مارس 2025 (9)
  • فوریه 2025 (31)
  • ژانویه 2025 (24)
  • دسامبر 2024 (20)
  • نوامبر 2024 (34)
  • اکتبر 2024 (7)
  • آگوست 2024 (2)
  • جولای 2024 (11)
  • ژوئن 2024 (17)
  • می 2024 (31)
  • آوریل 2024 (29)
  • مارس 2024 (37)
  • فوریه 2024 (19)
  • ژانویه 2024 (43)
  • دسامبر 2023 (34)
  • نوامبر 2023 (36)
  • اکتبر 2023 (35)
  • سپتامبر 2023 (25)
  • آگوست 2023 (32)
  • جولای 2023 (37)
  • ژوئن 2023 (19)
  • می 2023 (11)
  • آوریل 2023 (10)
  • مارس 2023 (14)
  • فوریه 2023 (17)
  • ژانویه 2023 (30)
  • دسامبر 2022 (14)
  • نوامبر 2022 (14)
  • اکتبر 2022 (15)
  • سپتامبر 2022 (20)
  • آگوست 2022 (18)
  • جولای 2022 (9)
  • ژوئن 2022 (12)
  • می 2022 (19)
  • آوریل 2022 (5)
  • مارس 2022 (3)
  • فوریه 2022 (15)
  • ژانویه 2022 (18)
  • دسامبر 2021 (15)
  • نوامبر 2021 (10)
  • اکتبر 2021 (4)
  • آگوست 2021 (3)
  • جولای 2021 (1)
  • ژوئن 2021 (2)
  • می 2021 (1)
  • آوریل 2021 (1)
  • مارس 2021 (6)
  • ژانویه 2021 (8)
  • نوامبر 2020 (1)
  • اکتبر 2020 (1)
  • آگوست 2020 (1)
  • جولای 2020 (3)
  • ژوئن 2020 (1)
  • آوریل 2020 (1)
  • فوریه 2020 (2)
  • ژانویه 2020 (2)
  • دسامبر 2019 (1)
  • نوامبر 2019 (1)
  • اکتبر 2019 (1)
  • آگوست 2019 (1)
  • جولای 2019 (1)
  • مارس 2019 (1)
  • دسامبر 2018 (1)
  • اکتبر 2018 (1)
  • جولای 2018 (1)
  • ژوئن 2018 (1)
  • مارس 2018 (1)
  • فوریه 2018 (2)
  • ژانویه 2018 (2)
  • دسامبر 2017 (1)
  • نوامبر 2017 (2)
  • اکتبر 2017 (1)
  • سپتامبر 2017 (1)
  • ژانویه 2017 (1)

باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم افزایی بانوان نویسنده و علاقمندان به نویسندگی توسط چند تن از بانوان نویسنده ی کشور تشکیل شد.

  • تهران، خیابان سمیه نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، دفتر بانوی فرهنگ
  • 02191088034
  • info@banooyefarhang.com
نمادها
© 1400. قالب طراحی شده توسط بانوی فرهنگ
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://www.banooyefarhang.com/?p=13515

برای تهیه کتابها از طریق راه های ارتباطی با ما تماس بگیرید. رد کردن

دسته بندی دوره ها
دوره های من
دسته بندی دوره ها

کتاب اعضای کانون

  • 50 دوره

دوره های من
برای مشاهده خریدهای خود باید وارد حساب کاربری خود شوید

Facebook Twitter Youtube Instagram Whatsapp
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.